ملخص الجهاز:
"در این میان من البته و صد البته بعید میدانم که زعمای محترم کانون وکلا برغم سوگندی که یاد کردهاند،خیالاتی از انتقامجویی در ذهنشان جا باز کرده باشد و نیز در جایی ندیدهام که تشخیص کمبود اطلاعات علمیو فنی قضات و هم تشخیص سوءرفتار آنها،به هیأت مدیره کانون وکلاء تفویض شده باشد و مزید بر آن تا حالا به تعریفی از«عدم همکاری غیرموجه»نیز برنخوردهام و کلا کاری به این ندارم که انون در گشودن فهرست سفید و لیست سیاه مراعی ادب و انصاف و مروت هم بوده است یا نه،اصولا منصرف از تمام این ماجراها دوست دارم سخنی داشته باشم با همکاران خودم،با قضات و البته با آن دسته از قضاتی که پیمانهیی دارند سرشار از خدمات صادقانهء قضایی-و عموما چنیناند-نه حتی با آنان که از نیمه راه،سر اسب را به طرف کانون کج کردهاند،و آن سخن بیرون از این نیست که: الف-گیرم که در واپسین روزهای عمر با گرفتن پروانهء وکالت توانستیم به رفاهی از آن دست که بشود راحت زیست برسیم،مجال برخورداری از آن را در کجا میتوانیم یافت کرد:به روی لاله و گل خواستم که می نوشم ز شیشه تا به قدح ریختم،بهار گذشتبـ-تا شور و نشاط و جوانی و نیرو داشتیم و تا حال و حوصلهیی بود و تا چشم و دندانی با ما بود،سر در گریبان انزوا کشاندیم و در پناه زانو سنگر گرفتیم و با بد و خوب زندگی و زمانه ساختیم،چگونه نمیتوان چهار صباح دیگر را به همان قرار به سر آورد؟ بگذارید وقتی پرده فرومیافتد،نقشی که از شما در ذهن تماشاگر باقی میماند همان باشد که از نخست انتخاب کرده بودید و نه آنکه بر شما تحصیل گردیده بود."