ملخص الجهاز:
"شعر «اینچنین است» به یاد صمد بهرنگی در سرزمینی که بال اندیشیدن شکسته است، و پروانهها، یارای پروازشان نیست، و مرغان عشق را سر بریدهاند، و گوسپندان در فصل بهار به هنگام بعبع کردن، زارزار میگریند، و آسمان آبی را نشانی از راه شیری نیست، و دم صبحگاهی به تنورههای سرکشیده بر آسمان کورههای اندیشهسوزی وصل است، دیگر، فریاد هلهله وشادی برای نقشآفرینان صحنهی بی تماشاچی نیشخندی بیش نیست.
*** در سرزمینی که ابرهای پربار بهار، در فصل زایش باران، خون به شکوفهها هدیه میکنند، و پرندهها به جای بال زدن بر روی شاخهها، در لا بهلای بوتههای تفتیده کویری، سرود غم رها میکنند، و«ماهیهای سیاه کوچولو» اندیشهی رفتن به دریا را فراموش کردهاند، دیگر اندیشیدن به رنگ،به بهار و به لبخند کودکان یادواره زنده ماندن است.
*** یا که مانند گلی، برگی، گیاهی، شاخهای، تک شاخهی خشگیدهای، در آغوشش بگیرد شاپرکها را، برای لحظههای سرد تنهایی..."