ملخص الجهاز:
"*پرویز خائفی (به تصویر صفحه مراجعه شود) تقدیمیها خود گوشه گرفتهام تماشا را....
او، کهنه خرقهی مرقع دیرینه سال را از شانههاش برانداخت و، با پوستی مأنوس از عطر نسوج جنگل«آلیو»1 در توازن نامتوازن درختان«کرگویچی»2 رها، بر قلهی«نوبن»3بالا شده از سنگ سنگ مکتوب دیوان،کتاب منظومه و قصیده،تضمین و مستزاد آواز داد: -شعر،حس!
باران،باران، صاعقه،تندر،طوفان قندیل سنگی اعصار تن داده زیر سایه روشن شولای روز و شب تا قلههای برشده در ابر،آسمان پژواک،پژواک مازندران، شهر جهان،همیشه بهاران مدهوش عطر ساقه ساقهی نورس از خاک واژگان و بذر پاک در تنفس رویش دیوارهای قلعهی تاریخ نیمای یوش تکیه زده به قدمت شهنامه تا سر کند فسانهی افسانه در خواب سبز جلگهی«بیتل»4 بر صافی صفای مزرعهی کاغذین ذهن حس میشوند علفهای خیس شعر هیهای!های آدمها «که بر ساحل نشسته....
شیراز-آذر ماه 58 پانوشتها: 1،2،3،4:کوه و جلگه و درخت و جنگل در مازندران.
*عباس عارف (به تصویر صفحه مراجعه شود) تقدیمیها نیماینهی ما..."