ملخص الجهاز:
"نظر شخصی خود من فعلا تااینجا این است که ما با همین عنوان جامع احادیث شعیه یا بحار الانوارباید مبنا را بر این بگذاریم که یا باید روایات از ائمه(ع)و یا لااقل ازراویان مهم شیعه در آن باشد یا در مصادر شیعه آمده باشد و به اصطلاحجاافتاده باشد در مصادر شیعه،و لو در خلاف شیخ از کتاب شافعی نقلکرده یا از مصادر روایی آنها نقل کرده لکن چون در مصادر شیعه آمدههمین کافی باشد که به عنوان حدیث شیعه در جامع احادیث شیعه ذکرشود.
البته یک اندیشهای هم هست نقل کردند مرحوم آقای صدر هم معتقدبود-مرحوم آقا سید صدرالدین صدر-البته دیگران هم قائل بودند وشاید هم کارهایی شده حاصل آن کار این بوده که اصلا به جای این کارما بیاییم در جامع احادیث نظر خصوص شیعه را مطرح نکنیم،کلروایات عامه را هم استخراج کنیم به تعبیری که از ایشان برای ما نقلکردند مثلا در موضوع یک صفحه روایات شیعه باشد یک صفحهروایات سنی و یک مقارنهای بشود که مثلا در این موضوع سنیها یامثلازیدیها یا خوارج که اخیرا کتابهای خوارج هم دارد چاپ م شوداینها از رسول الله(ص)اینطور نقل کردند و میراث شیعه از ائمه(ع)اینطور است.
یعنی انصافا انساناحساس میکند بین این سمتی که فقهی است با آن قسمتهای دیگرربطی وجود ندارد الان خیلی واضح است و انصافا آن یک نوشته استو آنها نوشته دیگری هستند و معتقدند کتابهای متعددی هستند ولیچون این مجموعه به اسم فقه الرضا در زمان مرحوم مجلسی از مکهآورده شد و بین مردم و بین علما نشر داه شد،حتی در کتب اصولی مابحث درباره این کتاب در یک وقتی جریان داشته است."