ملخص الجهاز:
"1-هر یک از واژههای قرآنی معنای ویژه خود را دارد که اینویژگیها با مراجعه به کتب مخصوص لغات قرآن مانند مفردات راغب،قاموس قرآن،وجوه القرآن و همچنین کتب عام لغت عرب همچوناقرب الموارد،تاج العروس،لسان المیزان و غیره روشن میگردد و البته درفهم این معانی و فوق آنها با یکدیگر درایت خاصی نیز لازم است.
اما اصطلاح«فطرت»که مورد نظر ایشان است در علم تفسیر وکلام معنای ویژه خود را دارد و آن:«گرایش ذاتی و عالی انسانی بهسوی کمال مطلق است3»که دین اسلام و ادیان توحیدی بر اساسهمین فطرت تنظیم شده است و از این رو وجدان آدمی خواهان آناست:«فاقم وجهک للدین حنیقا فطرة الله التی فطر الناس علیهالا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»4اگر چه نباید از نظر دور داشت کهاغلب بین معنای لغوی و اصطلاحی ارتباطی وثیق وجود دارد.
آیا احکام واجب مانند نماز و روزه و غیره یا احکام محرمات هماننددزدی،زنا و غیره،تابع نظرات افراد است و همینطور احکام مستحب ومکروه؟ آیا از نظر اسلام،شور و مشورت دربارۀ قضایای بدیهی یا نظریبرهانی راه دارد؟ هر سازمان و نهادی برای خود دارای اهداف و مقررات ویژهایاست،آیا در نظام مدیریت مشارکتی دربارۀ قوانین و مقررات نیز بایدمشورت شود،یا اینکه مشورت کردن در جهت چگونگی بهتر پیاده شدناهداف و مقررات است؟ با کمترین توجهی روشن میشود که حوزه مشورت در محدودۀخاصی است که شریعت در آن خصوص ساکت است.
10-در صفحه 214 تحت عنوان«روش تفکر منطقی»مطالبی درجنمودهاند که در واقع بیان شروط برگزاری جلسات آزاداندیشی است وشاید منظور ایشان از عنوان مزبور،همان جلسات یاد شده باشد،اگر چهمیگویند المعنی فی بطن الشاعر اما هر اصطلاحی به ویژه در کتب علمیمعنای خاص خود را دارد که در ابتدا به ذهن خواننده متبادر میشود."