خلاصة:
در منطقه خاورمیانه(حمله آمریکا به عراق)بازتاب میدهد؛با این توضیح که این گفتگو پیش از تهاجم آمریکا به خاک عراق صورت گرفته است.
ملخص الجهاز:
"هابرماس در کتاب نظریهی کنش ارتباطی براساس عقلانیت انتقادی بر آن میشود که عقلانیت،آرمانی نیست که از آسمان افتاده باشد،بکله در خود زبان ماست،و در بردارندهی نوعی نظام اجتماعی فراگیر و دموکراتیک است که هدفش رسیدن به توافق است،نه اعمال سلطه32.
25 مکتب انتقادی نسبت به الزامهای فرهنگی بدبین بود و هر چند مردم را تحت نظارت آن و آلوده به آگهیهایی کاذب میداند،در عین حال معتقد است نیرویی مشابه لیبیدوی فرویدی(انژری جنسی به معنای عام)به آنها اعطا شده که سرچشمههای بنیادی عمل خلاقانه را برای آنها فراهم میسازد تا با این عمل بتوانند صورتهای - اجتماعی مدرنیت با عقلانیت خاص موسوم به «عقلانیت نظام اجتماعی»،روزبهروز در سایر حوزههای زندگی انسانی رسوخ کرده است.
هابرماس در مواجهه با این ناکامیها و از (به تصویر صفحه مراجعه شود) پانوشتها -------------- (1)-حسینعلی نوذری و ویراستار،مدرنیت و مدرنیسم (تهران نقش جهان،9731)و: alan swingewood,"modernity,industrialization and sociological theory"in A short history of socioloyical thought,(london:macmillan 1991),PP.
216;george friedman,the political philosophy of the framkfurt school,(new york:ithaca:cornel university press,1981);zoitan tar,the frankfurt school:uge critical theories of max horkheimer and theodor adorno,(london: routledge and kegan paui,1977),p.
این دو لنگه بودن هابرماس(در عین نارسایی در پرداخت هر یک از دو موضع-موضع کانتی و موضع موقعیتگرایانه-در برقرارب ارتباط میان آن دو نیز با دشواری مواجه است)،باعث میشود که هابرماس به دو دلیل هدف انتقادات کوبنده قرار گیرد؛از سویی به آن دلیل که او عملا نسبیتگرایی اخلاقی را میپذیرد و موضع کلیتگرایانه را رها میکند،هدف حمله نوارسطوئیان قرار میگیرد(در واقع موضع هابرماس،با موضع نسبیتگرایان فرهنگی متفارف همچون پیتر وینچ تفائت اندکی دارد، و خصوصا در عمل تفاوت معناداری ندارد)،و از سوی دیگر،ازآنرو در پروسهی تأمل موقعیتگرایانهی خویش،دستگاه نظری او برای پاسخگویی به شرایط واقعی عملی،بهویژه تا آنجا که به اقتصاد سیاسی گفتمان مربوط میشود نارسا و ساکت است."