خلاصة:
این مقاله به برخی ازتحولات جاری در خاورمیانه میپردازد که احتمالا استمرار خواهدیافت و بر روند تاریخ منطقه و خارج از آن در سدهء آتی تأثیر خواهدنهاد.این تحولات شامل رشد جمعیت،گسترش دانش از حیث مهارت فنی و آگاهی همگانی و مبارزه بر سر منابع است.
ملخص الجهاز:
"آیا این واقعیت صرفا براساس کیفیت زمامداری در فرانسه از زمان کاردینال ریشیلیو (Cardinal Richelieu) تا زمان ژنرال بناپارت Bonaparte) (General قابل تبیین است،یا باید این واقعیت راهم درنظر گرفت که فرانسه در بیشتر این دوره متحدتر و پرجمعیتتر از اکثر کشورهای دیگر اروپا بود؟ ایالات متحده امریکا بزرگترین ملت در جهان امروز است.
به سختی میتوان استدلال کرد که دستیابی این ملت به اوج قدرت و نفوذ نتیجه عظمت زمامداری است،بلکه باید گفت که ایالات متحده امریکا به سبب پیوند جمعیت با بالاترین سطح فناوری بر بقیه جهان چنین تأثیر بزرگی گذاشته است.
از جنبه فشاری که جمعیت جوان پرجوش ممکن است به هر نظام وارد کند،دانستن این نکته که کشورهای مصر،ایران،عراق،اردن،لیبی، عمان،پاکستان،عربستان صعودی،سودان،سوریه و یمن در خاورمیانه افزایشی تازه در تعداد جوانان را در 02 سال اول سده آینده تجربه خواهند کرد،موجب اطمینان خاطر نمیشود.
فنآوری کشورهای خاورمیانه دوران حتی سختتری را برای مهار فشارهای داخلی پیشرو خواهند داشت،زیرا فنآوری در این منطقه نیز همانند دیگر مناطق شروع به دگرگون ساختن رابطه بین حکومت و مردم خواهد کرد.
آیا این بدین مفهوم است که موازنه قدرت بین خاورمیانه و شمال در دهههای آینده حتی به طرز قطعیتری به نفع شمال خواهدشد؟ضرورتا چنین نخواهدشد،زیرا توانایی شمال برای استفاده از برتری فنآورانه به منظور سلطه بر جنوب واقعا رو به کاهش است.
در سطح گستردهتر این منطقه،چنانچه ثبات همراه با بیآبی باشد،پابرجا نخواهدماند؛بااینهمه،آیا اسراییل یا همسایگانش برای انجام اصلاحات اقتصادی بنیادینی که لازمهء منطبق ساختن رشد جمعیت با موجودی آب است،آمادگی دارند؟ بنابراین،ممکن است که خاورمیانه دقیقا در سده آینده براساس مسایل امنیتی با بسیاری از سایر مناطق جهان تفاوت داشته باشد."