خلاصة:
شاهنامهء فردوسی علاوه بر آنکه یک اثر بزرگ ادبی است،بسیاری از آداب و رسوم و فرهنگ گذشتهء ایران را نیز در بردارد.از جمله آدابی که در شاهنامه از آن یاد شده است«نوا»است.«نوا»نوعی گروگان بوده است که در گذشتههای دور برای پرهیز از جنگ و کج رفتاریهای دشمن نزد خود نگه میداشتند.«نوا»به صورتهای گوناگون بوده است؛گاهی گنج و ثروت و زمانی دیگر شاهزاده و یا وزیری را به صورت گروگان(نوا)در دربارها نگهداری میکردند.هرچند که این عمل در ظاهر غیر انسانی جلوه میکرد ولی از آنجا که از جنگ و خونریزی جلوگیری مینمود قابل توجیه بود. پس از اسلام نیز«نوا»گرفتن رایج بوده است.بهطوری که در تاریخ بیهقی و کتب دیگر به این رسم برخورد میکنیم.در دیوان حافظ و سعدی نیز این رسم دیده میشود ولی بیشتر در ایران قبل از اسلام رواج داشته است.این نکته که کدام قوم و یا ملتی نخستینبار نوا گرفته است،معلوم نیست،ولی ایرانیان باستان بارها و بارها از یونیان و رومیان نوا خواسته بودند.
ملخص الجهاز:
افراسیاب طیّ نامهای به وسیلهء گرسیوز به اطلاع ایرانیان میرساند که اگر میخواهید به ایران حمله نکنم و همچنان صلح و آشتی پایدار بماند،بهتر است که«نوا»به دربار من بفرستید؛ چو پیمان همی کرد خواهی درست که آزار و کینه نخواهیم جست، ز گُردان که رستم بداند همی کجا نامشان بر تو خواند هم برِ من فرستی به رسم نوا که باشد به گفتار تو بر گوا (شاهنامه،3/864-862) کیکاووس بیدرنگ صد نفر را انتخاب کرد و به رسم«نوا»به دربار افراسیاب فرستاد: فرستاد باید برِ او نوا اگر بی گروگان ندارد روا (همان،ج 3/879) در داستان«بیژن و منیژه»نیز افراسیاب همین شرط را برای رهایی بیژن مقرر میدارد: ز مردان و از گنج و از خواسته بیارم به پیش تو آراسته به فرخپی و بر شده نام تو ز توران برآید همه کام تو را چنان چون بباید بسازی نوا مگر بیژن از بند یابد رها (همان،ج 5/647-645) نگارنده،بحث ریشهیابی(اتیمولوژی)اصطلاح«نوا»را مسکوت میگذارد.
(همان،ص 365)1 گاهی نیز پادشاهان ایران خود به سران ممالک دیگر«نوا»میفرستادند،چنانکه(فیروز ساسانی)پس از شکست در مقابل قبیله هفتالیان که از ایالت(کانسو)ی چین آمده و در طخارستان مقیم شده بودند،مجبور شد که ضمن قبول غرامت جنگی،خود را از اسارت آنان آزاد سازد و ضمنا پسرش(قباد)2 سال بهعنوان گروگان(نوا)در دربار پادشاه هفتالیان ماند تا تمام مبلغ غرامت جنگی به پادشاه هفتالیان پرداخت شود.
(همان،ص 370) یزدگرد دوم ساسانی هم،چند تن از شاهزادگان ارمنی را بهعنوان گروگان(نوا)در دربار خود نگهداشته بود.
چنانکه یک بار حجّاج بن یوسف هنگامی که از طرف عبد الملک مروان،والی عراق بود،از حضور نمایندگان دیلم[به رسم نوا]در نزد خود سوءاستفاده کرده و از آنان خواسته بود که یا اسلام بیاورند و یا به سرزمین دیلم حمله خواهد کرد.