خلاصة:
ترجمه به معنی یافتن نزدیک ترین و دقیق ترین معادل برای واژگان زبان مبدا با حفظ روش و سیاق گوینده، از دیرباز و در طول تاریخ، پیوسته مورد توجه عام و خاص بوده و از ابزارهای مهم ارتباطی بشر به شمار می رفته است. علاقه مندی انسانها به آگاهی از فرهنگ، ادب و اندیشه ملتها و اقوام و انسانهای دیگر و نیازمندی آنها به علوم و فنون یکدیگر، در کنار اختلاف و تفاوت های زبانی موجود در جوامع انسانی گوناگونی، ترجمه را به عنوان یک موج موثر در جریان و سیر تاریخ اندیشه و فرهنگ انسانی نوعی تبادل و داد و ستد اندیشه، مطرح می نماید. شروع رسمی ترجمه در میان اعراب نیز به روزگار پیامبر اسلام (ص) بر می گردد. حضور مسلمانان غیرعرب در مدینه، سفرهای تابستانی و زمستانی قریش، تجارت با ایران و روم و ارسال سفرا از جانب پیامبر (ص) به سایر کشورها، نیاز به ترجمه را ملموس تر می سازد. در این مقاله، ضمن ارایه تعریف، اهمیت و سابقه تاریخی ترجمه، به بررسی نمونه هایی از ترجمه رباعیات خیام به عربی، ترجمه گلستان سعدی به صورت نثر مسجع و دو ترجمه فارسی از معلقات سبع پرداخته شده و از انواع ترجمه قدیم، آزاد، جدید و همسان، سخن به میان آمده است.
ملخص الجهاز:
باید اذعان داشت که نضهت فراگیر اسلامی در قرون اسلامی در قرون اول و دوم هجری به ابتکار ایرانیان صورت گرفت و بسیاری از علوم متداول عصر خود را از زبانهای پهلوی و سریانی به عبری ترجمه کردند؛بزرگانی-چون عبد الله بن مقفّع- که با دو فرهنگ فارسی و عربی آشنایی کامل داشتند،بهترین موقعیّت را برای ترجمهء از فارسی به عربی و بالعکس فراهم ساختند.
(معروف،12) بهطور کلّی میتوان گفت ترجمه در ایران بعد از اسلام وضع دیگری به خود گرفته بود بهگونهای که کتابهای بسیاری از زبان سانسکریت به زبان پهلوی باستان برگردانده شد و آثار گوناگونی از جمله،آثار معتبر علمی و فلسفی یونانی توسّط مترجمان ایرانی به عربی و از سوی دیگر،بسیاری از متون عربی بهویژه،تفاسیر قرآن به فارسی برگردانده شد.
ترجمهء فارسی نصر اللّه منشی از کلیله و دمنه با ساختار زبانی و ،حال و هوای زبان فارسی در زمان خود(قرن ششم هجری)از اینگونه است؛هر چند این نوع ترجمه دارای موافقان و مخالفانی است.
ق. از کتاب گلستان انجام داده که متن را به صورت«نثر مسجّع»و اشعار را به شکل نظم به عربی ترجمه کرده است،امّا او در این اسلوب،ناچار به افزون کلمات و عباراتی در ترجمهء عربی شده است.
ترجمهءکلیله و دمنه به فارسی؛ کتاب«کلیله و دمنه»در اصل به زبان هندی قدیم«سانسکریت»بوده و در زمان ساسانیان(پیش از اسلام)به زبان فارسی پهلوی ترجمه شد و در قرن دوم هجری توسّط عبد الله بن مقفّع به عربی بر گردانده شده و ابو المعالی نصر اللّه منشی در قرن ششم،متن عربی آن را بار دیگر به زبان فارسی عصر خود برگردانده است.