ملخص الجهاز:
"در واقع مناطق کلانشهری-و یا به عبارت دیگر مجموعههای شهری کشور-به رغم تفاوتهای ماهیتیشان با شهر و روستا،همچنان تحت نهادها،قوانین و سازمانهای مدیریت شهری و روستایی رایج اداره میشوند-که اینها خود نیز دچار ضعفهای ساختاری عمدهاند.
از سویی پدیدهها عملا و در نتیجه قانونمندیهای گریزناپذیر اقتصادی و فضایی شکل گرفتهاند و به روند تکاملی خود ادامه میدهند و استقرار نظامهای هدایت و کنترل ویژه خود را ضروری میسازند؛و از سوی دیگر رواج آموزهها و سنتهای نظری و عملی مبتنی بر شهرستیزی و کلانشهرستیزی و خلأ نگرش واقع گرایانه،سببساز تأخیر-و یا حتی در برخی موارد تعارض- در نهادسازیهای لازم برای مدیریت کلانشهرها و مجموعههای شهری شده است.
هدف این تناسب و سازگاری، غلبه بر مشکلات و نارساییهای ناشی از تنوع و تفرق در ساختار عملکردی،سازمان فضایی و تقسیمات سیاسی-جغرافیایی حاکم بر اینگونه مناطق است بدیهی است که تحقق این هدف در گرو تدوین و اجرای راهبردها و سیاستهای منتج از شرایط ویژهء حاکم بر کشور و حتی هر کلانشهر خاص است."