ملخص الجهاز:
"عبارت مذکور در خور شأن اسلام نیز نیست، زیرا دشمنان آن را دستاویز قرار میدهند و میگویند کل آنچه اسلام برای عملکرد روزانه انسان دارد، کل آنچه یک فرد مسلمان تراز قرآن را در عصر گسترده و پیچیده جهان امروز میسازد(و سپس از این افراد جامعه تراز قرآن ساخته میشود، جامعهای که میخواهد فلسفه سیاسی نوین«نه شرقی نه غربی»را تحقق بخشد، و تشکیل اقتصاد سالم و دفاع از انسان محروم را تا سطح نجات مستضعفان جهان پیش ببرد)، همین مقدار از احکام است؟ و آیا بواقع چنین است؟و آیا خود مجتهدان بزرگوار معتقدند که کلیه«تعالیم و احکام قرآن و عترت»، که برای ساختن«انسان محمدی»آمده است، منحصر در همین مقدار است.
)، منحصر در همین اندازه از مسائل و روابط و عملکرد است؟و آیا نوشتن اینگونه رسالهها برای مجتهدان صاحب رسالت بسنده است؟و برای ساختن جامعه«اعلون»، که قرآن کریم خواسته است(و أنتم الأعلون إن کنتم مؤمنین) (2) کافی است؟ به تعبیر دیگر:مجتهد کسی است که جامعه انسانی منهای معصوم را به او تحویل دادهاند، با آنهمه تعهد و رسالت، و اینهمه مسئله و واقعیت، در پهنههای حضور تکلیف و تنجز آن؛حال، چنین شخصی چگونه باید باشد، و در ارتباط با تحولات اعصار بشری چگونه باید آگاهی داشته باشد و بیندیشد؟و آیا این مرزبانی و اشراف، و این مسئولیت و اقدام، ساده است، بویژه در بعد اقدامی (زیرا ائمه طاهرین«ع»، با همه محدودیتهایی که داشتهاند، در بعد اقدامی نیز، بویژه در مورد رسیدگی به انسان محروم، همواره حضور داشتهاند)."