ملخص الجهاز:
"برای آشنائی بیشتر با این مرشد،پس از نقل خاطرهء مذکور و مندرجات روزنامهء صوراسرافیل که با خاطرهء فوق مرتبط است به معرفی وی و حوادثی که بر سر او آمده است میپردازیم: «پهلوان داود،مأمور کشتن دهخدا-برحسب مندرجات روزنامهء صوراسرافیل و تقریر مرحوم دهخدا برای نگارنده،امیر اعظم فرزند آقاوجیه(وجیه الله میرزا)سپهسالار مشهور به امیر خان سردار،برادرزادهء عین الدوله به مشروطهطلبان و نهضت آزادیخواهی توجهی و با پهلوانان رفاقتی داشته و با ورزشهای باستانی نیز آشنا بوده و در طریقت و سلوک عارفانه سیری میکرده است،اما به اقتضای مقام و وابستگی به خاندان قاجار،گاه مغایر اعتقادات و نیات خود رفتار میکرده،از جمله آنکه در سال 1325 قمری که حاکم گیلان بوده است دستور میدهد مرحوم افصح المتکلمین مدیر روزنامهء خیر الکلام رشت را به استناد رعایت نکردن موازین مندرج در قانون مطبوعات(که هنوز به تصویب مجلس شورای ملی نرسیده بود است)چوب بزنند.
مرحوم مهدی بامداد در تاریخ رجال ایران(ج 2،ص 321 تا 323)ضمن شرح حال میرزا عبد الوهاب خان نظام الملک دوم به روزگاری که حاکم تهران بوده است،از آقا عزیز و داستان بریده شدن دست او به اختصار یاد کرده است و نوشته:«در ایامیکه نظام الملک حاکم تهران بود، شاهزاده عزیز،یا به اصطلاح عوام«شازده عزیز»که یکی از داشها و باباشملها،لوطیها و سردمدارهای بنام تهران بود بواسطهء تقصیری او را به دار الحکومه احضار کرد و چون بواسطهء بستگی به خانوادهء سلطنت با نظام الملک به خشونت و درشتی حرف زد نظام الملک دستور دارد که او را فلک20کرده چوب بزنند."