ملخص الجهاز:
"در مقالهء اول آقای پارسونز نویسندهء میدلایست دو کتاب سقوط شاهانه تألیف انتشار خاطرات علم با قبول این پیش فرض که در آن دستی نرفته-که رفته-و جرح و تعدیلی صورت نگرفته-که گرفته-بعنوان یکی از اسناد تاریخ سیاسی- اجتماعی آخرین سالهای حکمرانی شاه،واقعهای مهم برای محققان تاریخ و تاریخ اجتماعی ایران است و همت خاندان علم و کوشش ویراستار محترم متن انگلیسی مورد بحث باید که مأجور باشد.
-ویراستار محترم میتوانستند بمانند دیگر ویراستاران آگاه،در خارج از متن کتاب چند صفحهای را به چاپ عکس متن فارسی دستنویس اختصاص دهند تا هم یک نوع اطمینان بیشتر برای خواننده بوجود آید و هم خوانندهء ایرانی لا اقل از خط و ربط و نحوهء بیان و زبان نویسنده با خبر شود و خوانندهء خارجی نیز این ضمیمه را بعنوان نمونهای از قماوین زونیس و«شاه و من»تألیف علم را به نقد کشیده و سهم مهم مقالهء خود را به کتاب علم و تأیید نوشتههای او داده است و در پایان مقالهء خود،علم را با طرز تفکرش اینگونه نقد میکند:«حتی علم که بارها در خاطرات خود موجودیت ایران را بر سه پایهء فرهنگ ایران،اسلام شیعی و سلطنت استوار میداند،نتوانسته است دریابد که چگونه غربگرایی به رهبری پهلویها آن دو پایهء اول را ویران ساخته و همینکه مردم از زندگی مرفه ناامید شدند برای دفاع از خود به ویران کردن پایهء سوم شتافتند.
نویسنده تحت عنوان «خاطرات امیر قائنات»بحق در مورد این نکته که چه ضرورتی داشت بجای انتشار متن فارسی کتاب نخست فشردهء انگلیسی آن منتشر شود و نیز این اشکال«شرعی»که«وقتی خود نویسنده در حیات نیست و اصل نوشتهها از دسترس خارج است از کجا معلوم که رونوشت مطابق اصل باشد مگر اینکه این امر را یک مرجع صاحب صلاحیتی تصدیق کند یا اصل یادداشتها در اختیار یک کتابخانهء معتبر و مشخصی قرار بگیرد نظیر روزنامهء خاطرات اعتماد السلطنه که اصل آن در کتابخانهء آستان قدس رضوی نگهداری میشود و نسخ چاپی آن در اختیار مردم است."