ملخص الجهاز:
"در اینجا من وارد بحث مفصل شناخت چگونگی دستنویس فلورانس و جمعبندی دلیلهای اعتبار نسبی و مشروط،یا بیاعتباری و خدشهء کلی آنکه در مقالهء یاد شده از استاد خالقی و در پیشگفتار دفتر یکم شاهنامه ویراستهء ایشان آمده است و استدلالهای استاد فریب در این گفتار و دیگر گفتارهای ایشان و برخی از مسائلی که دیگران یادآور شدهاند،نمیشوم که سخن را به درازا و چه بسا به تکرار گفتهها خواهد کشانید.
گذشته از این جنبههای کلی مقاله،نکتههای ویژهای نیز در تعبیر و بیان یا در نقل قولهای آمده در آن به چشم میخورد که برمیشمارم: -در ص 126/س 4 و پس از آن،6 بیت از سرآغاز شاهنامه،بیهیچ فاصلهء گذاری و نقطههای تعلیق،با 3 بیت از جلد ششم(با جابجایی متن و نسخه بدل و آوردن «یکی نامه دیدم پر از داستان» بجای «یکینامه بود از گه باستان» )پیوسته به هم آمده و در دنباله(س 21)بیت«بسی رنج بردم در این سال سی /عجم زنده کردم بدین پارسی» نقل شده است که باوجود شهرت فراوان،در هیچ دستنویس معتبر و کهنی از شاهنامه نیست و تنها در هجونامهء جعلی منسوب به فردوسی دیده میشود.
درژاوین»از شاهنامه-که به انتشار آنها در 1959 و 1960 در استالینآباد(دوشنبه)اشاره شده-همان ترجمههای روسیست که در ص 167 از آنها سخن بمیان آمده است؟در این صورت آیا خط سیرلیک که در شوروی میان زبانان تاجیکی«فارسی»و روسی مشترک است،موجب این اغتشاش در معرفی کتاب نشده است؟ -در ص 173/س 6-7،سخن از ستایش«هوگو»از«وصف زال زر و شرح دلاوریهای او در مازندران»بمیان آمده که ربطی به روایت فردوسی ندارد و زال و زر در شاهنامه،خود به مازندران نمیرود و در آنجا کاری نمیکند و پسر او رستم است که به رهنمونی پدر از هفتخان میگذرد و به مازندران میرود."