ملخص الجهاز:
مارکسیسم لنینیسم به عنوان یک استراتژی و یک ایدئولوژی نقش تاریخی خود را ایفاء نموده و امروزه در اقتصاد سیاسی روبهرو رشد سیستم جهانی دارای نقشی حاشیهای است.
امروزه مطرح کردن تاریخ جنبشهای سیوسیالیستی جهان به عنوان داستان شکاف تاریخی بین دو گرایش عمده-یکی توسط ادوارد برنشتاین ẓEduard BernsteinẒ و دیگری توسط-لنین که بعد از سال 1291 در قالب بین الملل دوم و سوم به صورت نهادی مطرح گردید،امر پیش پا افتادهای است.
اگر کسی تاریخ شوروی را تا به امروز دنبال کند،با این سؤال اساسی روبرو خواهد شد،که اگر بلشویکها روش متفاوتی را در رابطه با دهقانان در پیش میگرفتند، آیا سرنوشت بهتری در انتظار آنان نبود؟اشتراکی نمودن اجباری،یک تصمیم عجولانه و یک نقطهء تحول بود،بطوری که وضعیتی را بوجود آورد که آثار آن تا به امروز نیز مشهود است.
به نظرمن دلیل عمدهء عدم موفقیت و ناکام ماندن سیاستهای وی به این وی به این علت بود که اکثریت عناصر فعال سیاسی روسیه در دهه 0291 باور نداشتند که اعمال سیاستهای بوخارین،بقای دولت شوروی را برای همیشه دربر خواهد داشت.
ولی در آخر این سؤال مطرح میشود که چه برسر سوسیالیسم آمد؟ به نظر من ما میباید به تجارب سوسیالیستی مارکسیسم-لنینیسم ارج بنهیم،و در ابتدا آن را به عنوان یک پدیدهء تاریخی قابل درک اما کوتاه و زودگذر در توسعه تاریخی سیستم نوین جهانی بنگریم.
7علت اینکه امروز مارکسیسم-لنینیسم به عنوان یک ایدئولوژی مفهوم خود را از دست داده این است که همه ایدئولوژیهای توسعهگر از بین رفتهاند.
انگلس ẓEngelsẒ و مارکس بعدها پیبردند این تفکر آنها اشتباه میباشد که یوتوپیا پایانی برای تاریخ است و آن جهان جهانی است که دیگر هیچ ایدئولوژیای حاکم نیست.