خلاصة:
مطالعات ژئومورفولوژیستها در زمینه سیستمهای محیطی به شناخت چارچوبهای نظری در زمینه الگوهای ساختاری و رفتاری سیستمها منتهی میشود و البته تدوین و تبیین آن برای محققان همواره شوقانگیز بوده است. تشریح چنین الگوهای رفتاری و ساختاری(مدلها) که گاهی اوقات ما را قادر به پیشبینیهای مشروط میکند، مستلزم نوعی بی پیرایگی و سادهانگاری است تا بهتوان چنین مفاهیمی را به دیگران نیز انتقال داد. نکته قابل تأمل در طراحی یک مدل، چارچوبهای نظری فهم و ادراک ما است که در قلمرو آن پدیده مورد نظر ارزیابی میشود. اگرچه همواره سعی شده است صحت وکارایی یک مدل به همپوشانی آن با واقعیات تجربهپذیر تطبیق داده شود ولی نباید از نظر دورداشت که بسیاری از مدلها تنها جنبه مفهومی داشته و هرگز در عالم واقع تجلی پیدا کردنی نیستند. بسیاری از محققان مدلهای پیشنهادی خود را به صورت آنالوگ از واقعیات دیگری وام میگیرند؛ برای مثال وقتی آب شناسان سعی بر آن دارند که جریان آب رود خانهای را با جریان الکتریسیته همسان و مشابه تلقی کنند در واقع از یک واقعیت تعریف شده بهره برده و رفتار آب که پدیده مورد نظر آنهاست، به مدل جریان الکتریسیته خورانیدهاند. این روش یک شیوه معمول و رایج است و خردهای نیز بر آن نمیتوان گرفت. آن چه در این مقاله به آن پرداخته شده است بیشتر معطوف به چارچوبهای معرفتشناسی است و جوابی به این پرسش است که اگر چارچوبهای شناختشناسی تغییر پیدا کنند چه تاثیراتی بر طراحی مدلهای ما خواهد گذاشت و یا چه رابطهای بین مدلها و چارچوبهای دیدگاهی در ژئومورفولوژی میتوان استنتاج کرد. کلید واژ ه ها: سیستم، مدل، معرفت شناسی، تعادل، پسخوراند، ژئونرون
ملخص الجهاز:
"این چنین برداشتی از متغییر زمان با آنچه از الگوریتم تغییر بیان میشود تفاوت فاحش دارد.
در مدل دیویس تغییر چشماندازها به زبان ریاضی تابعی توانی از زمان است که در فرمت کلی زیر تجلی میکند.
همان گونه که دیده میشود،اگرچه مدل وی نیز تغییر را تابعی از زمان تلقی میکند ولی این بار تغییر،را تابعی
برای سکونت بشر بوده است و پس از دستیابی به این هدف روند و آهنگ تغییر کلی بر اساس مشیت الهی کند میشود و شاید
زمین را مستقل از زمان تلقی میکرد و به همین خاطر اصطلاح Time Less Model را برای این دیدگاه در برابر Time
و شدت و تواتر آنها عامل تغییر معرفی میشود به عبارت دیگر بر خلاف مدل دیویس که بسیاری از پدیدههای ژئومورفیک را
که وقتی صحبت از روش آماری میشود منظور تنها بیان مراحل الگوریتمی یک رخداد است و تحول تاریخی و تغییر دنبالهدار
در طول یکسال)روی نمودار مخصوص که به کاغذ گمبل موسوم است این امکان فراهم میشود که فرکانس وقوع پدیدهها را
استمرار و طول زمانی که سیستم در واکنش به این تغییرات متحمل میشود نیز حائز اهمیت فراوان است.
رابطه طول این مقاطع زمانی با مدت استمرار آشفتگی یا تغییر در ورودی در نحوه امکان ایجاد تعادل سیستم بسیار مهم
به این ترتیب پایداری تنها برای سیستم وقتی دست پیدا کردنی است که طول مدت زمان ارجاع کوچکتر از مدت استمرار
این به آن مفهوم است که همبستگی را میتوان برای اندازهگیری میزان همبستگی رابطه بین هردو متغیر به"