ملخص الجهاز:
"از این جهت،اینها بعد از آن موفقیت نسبی که در نهضت ملی نفت ایران حاصل شد،به فکر افتادند که(افکار مردم را)از آن راه منحرف کنند و اینطور قلمداد نمایند که-گر چه آیت الله کاشانی در این حرکت بوده،اما-این نهضت،نهضتی است که تودهایها و لا مذهبها در آن نقش مهمی داشتهاند.
(کنفرانس صلح)در اتریش،در شهر وین برگزار شد و عدهای-از جمله همین سید علی اکبر برقعی-به آن دعوت شده بودند.
یادم هست که همین سید علی اکبر برقعی با حضرت امام به بروجرد آمدند تا ایشان را در جریان مسائل بگذارند.
با این چیزهایی که من از سید علی اکبر برقعی دیدهام،نمیتوانم بگویم که وی،شخصی کاملا"درباری بوده است،چون یک جنبهء مذهبی هم داشت و ظاهرا"،به یک کسالت روانی هم مبتلا شده بود.
یادم هست که بعد از این جریان، سید علی اکبر برقعی را به یزد تبعید کردند که این تبعید،تا مدتی پس از 82 مرداد هم،ادامه پیدا کرد.
این نکته نیز قابل ذکر است که او-تقریبا"-یک آخوند متعلق به کمونیستها و تودهایها شده بود.
سؤال:نقش امام خمینی در این قضیه چه بود؟چون آیت الله بروجردی ظاهرا"،ایشان را بعنوان نمایندهء رسمی خودشان پذیرفته و به خبرنگاران معرفی کرده بود.
متدینین اصرار زیادی داشتند که این کار در ایران تعطیل بشود،اما دولت میخواست شش ماه ادامه پیدا کند،تا در فرصت مناسب،مخالفین را از میان بردارد یا مثلا"،لایحه تساوی حقوق زن و مرد را مطرح کرده بودند و روی آن،خیلی اصرار داشتند،که این از جهات مختلف،مسلما"خلاف اسلام بود."