خلاصة:
هدف از طرح موضوع این مقاله این است که آیا رودکی تمام کلیله و دمنه را به نظم کشیده است؟دلایلی که بر رد این مطلب ارائه شده به قرار ذیل است: 1-استناد به این بیت فردوسی:نبیند کسی نامه پارسی نوشته به ابیات صد بار سی 2-ابیات موجود منحصر به 5 باب اول کلیله است که خود نشانی از منظوم نشدن بابهای دیگر کلیله و دمنه است. 3-توجه به سکههای دوره سامانی و ارزش آنها که به نظر میرسد این صله و انعام،پاداشی برای نظم تمام کلیله و دمنه نمیتواند باشد.
ملخص الجهاز:
"(ثعالبی،2731،ص 163) فردوسی در شاهنامه،کیفیت و چگونگی آوردن کلیله به ایران و نظم آن توسط رودکی را این گونه بیان میکند نبشتند برنامه خسروی نبد آن زمان خط بجز پهلوی چنین تا به تازی سخن راندند از آن پهلوانی همی خواندند چو مأمون جهان روشن و تازه کرد خور و روز بر دیگر اندازه کرد کلیله به تازی شد از پهلوی بر اینسان که اکنون همی بشنوی به تازی همی بود تا گاه نصر بدانگه که شد در جهان شاه عصر گرانمایه بو الفضل دستور او که اندر سخن بود گنجور او بفرمود تا فارسی و دری بگفتند و کوتاه شد داوری از آن پس چو بشنید رای آمدش برو بر خرد رهنمای آمدش همی خواستی آشکار و نهان کزو یادگاری بود در جهان گزارندهای پیش بنشاندند همه نامه بر رودکی خواندند بپیوست گویا،پراکنده را بسفت اینچنین در آکنده را (فردوسی،8031،ج 4،ص 43) ابو المعالی نصر الله منشی در ترجمه جدید از کلیله و دمنه عربی ابن مقفع در دیباچه کتاب خود میگوید: «و چون ملک خراسان به امیر سدید ابو الحسن نصر بن احمد سامانی تعمده الله برحمته رسید رودکی شاعر را مثال داد تا آن را نظم آورد که میل طبعها به سخن منظوم بیش باشد.
هر که نامخت از گذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار (بهار،3731،صص 2-152) ذبیح الله صفا در کتاب تاریخ ادبیات در ایران،مجلد یکم،در بحث از احوال و آثار رودکی مینویسد: مهمترین اثر رودکی که تاکنون جز ابیات پراکندهای از آن باقی نمانده کلیله و دمنه منظوم است،ترجمه عربی این کتاب در عهد امیر نصر بن احمد و به فرمان او به دست ابو الفضل بلعمی صورت گرفت این مثنوی در بحر رمل مسدس سروده شده است."