ملخص الجهاز:
"این گزارش که مانند بیشتر مطالب کتاب به مآخذ کتبی و شفاهی ایرانی برمیگردد،در اصل هدفش این بوده که نشان دهد که هیچ کس در هر مقام و نسبتی که باشد نمیتواند بدون اجازهء سالاربار پیش پادشاه رود و در واقع صورت دیگری از همان گزارشیس که جا حظ در کتاب تاج دربارهء بهرام که بدون اجازهء پردهدار به نزد پدرش یزدگرد رفته بود آورده است و ما آن را در مقالهء«بار»(ایراننامه،1366/3،ص 404)نقل کردیم.
گزنفون در جایی دیگر(«آیین کوروش»،کتاب هشتم،بخش 1،بند 16-20) گزارش میکند که بزرگان کشور موظف بودند هرچند گاه یک بار به پیشگاه پادشاه روند و اگر این وظیفه را انجام نمیدادند،مورد بیمهری قرار میگرفتند و در صورت تکرار نه تنها مقام،بلکه اموال خود را نیز از دست میدادند.
دیگر از جزئیات آیین بار که گزنفون بدان اشاره کرده است(همان جا،کتاب هشتم،بخش 3،بند 14)رسم زمینیبوسی در برابر پادشاه است که آن نیز در دورههای بعد،از وظایف حتمی آیین بار بود(ایراننامه،1366/3،ص 398،400،405،411، 413،414)و تنها در زمان عباسیان این آیین شامل حال همهء طبقات مردم نمیشد.
نویسنده در این کتاب با مقایسهء کتاب«آیین کوروش»با شاهنامهء فردوسی و بهرهگیری از مآخذ بسیار دیگر،همچون اوستا و سنگنبشتههای هخامنشی و متون پهلوی و تاریخ هرودوت و نوشتههای کنزیاس و پرکپیوس و کتاب استر(تورات)و به ویژه کتاب«آنابازیس»اثر دیگر گزنفون،نشان میدهد که مطالب کتاب«آیین کوروش» برخلاف نظر متداول در غرب،یکسرهء نتیجهء تخیل مولف آن نیست،بلکه گزنفون با بهرهیابی از مآخذ کتبی و شفاهی ایرانی کتابی داستانگونه در آیین کشورداری تألیف کرده است که قهرمان آن،یعنی کوروش بزرگ،نمونهء فرمانروای ایدهآل است."