ملخص الجهاز:
"نگاهی به جهان داستانی لویی فردینان سلین مهدی یزدانی خرم «من هیچ عقیدهای ندارم،هیچ عقیدهای!چیزی که فراوان است عقیده است،همهجا را پر کرده،کتابخانهها،کافهها،کله آدمها لبالب از فکر و عقیده است!» لویی فردینان سلین-گفتوگو با پروفسور ایگرگ این مرد و این نویسنده به راستی که بود؟،آیا دیوانهای اجتماعی و یا مصلحی سیاسی به شمار میآمد و یا به دنبال افشای نقش نفرت در جهان خود بود؟آیا رویارویی وی با هر نوع خردگرایی و موقعیتسنجی،ادبیات و داستانهای وی را به این مرحله رساند و یا تجربه سالهای سخت بین دو جنگ و سفرهای مختلف او وی را در میان بهترین راویان قرن گذشته قرار داد؟و...
او که جنگ به عنوان مهمترین دستمایه آثار و نوشتههایش قرار دارد با نوآوریهای ساختاری،زبانی و مفهومی،به سادگی در کنار جویس طبقهبندی میشود و جامعه ادبی فرانسه، دستاوردهای وی در شاخههای مختلف داستانی را درونی کرده است.
در هر صورت سلین نامی بلند است که جنگ برای وی دو اتفاق مهم را به وجود آورد،نخست به دلیل حضور نویسنده در جنگ اول جهانی و درک تجربههای آن،سلین دچار نوعی بازنگری در تاریخ و اخلاق انسانی شده و زمانی که در سال 2391 و درسن 83 سالگی،رمان سفر به انتهای شب را منتشر میکند،مخاطب با کابوسها و رویدادهایی روبهرو است که در آن،جنگ با زمینهای اصلی،یادآور نفرت انسانی است.
پس این انسان که برای توحش خود نسبت به نوع بشر،منطق تعریف کرده دچار نقد و یا صحیحتر،هجو سلین شده و هیچ تأثری از به خاک افتادن او و فتح فرانسه به وجود نمیآورد.
بنابراین میتوان گفت:لویی فردینان سلین با استفاده از هذیان جهان ذهن خود، رمان پیکارسک را زنده کرده و در سفرهای ذهنی و عینی آثار خود به دنبال روایت تحقیر انسان است."