ملخص الجهاز:
"آرنت به لایههای زیرین وجود انسانی که با خاطرهء نهفته در روایت زنده میشود،باز میگردد و این کار را هنگام تشریح بحران18فرهنگ مدرن انجام میدهد و آنرا«خطر فراموشی»مینامد: HANNAH ARENDT LIFF IS A NARRATIVE (به تصویر صفحه مراجعه شود) JULIA KRISTEVA «تراژدی وقتی شروع شد که دانستیم دیگر هیچ ذهنی برای ارث بردن، سئوال کردن،فکر کردن و بیادآوردن باقی نمانده است.
چنین روایتی که درون شبکه روابط انسانی ساختاربندی شده و برای یک وجود واسط سیاسی معین گشته از بیخوبن در کنش ادغام شده است و فقط با تبدیل خودش به یک کنش میتواند این منطق ذاتی را مجسم سازد،یعنی با بروز و به فعل درآوردن خودش همچون یک«درام»یا«تئاتر»یعنی با«بازیکردن»خودش.
آرنت میگوید: عبارت مشهور ارسطو که در بسیاری از نوشتههای سیاسی او یافت میشود چنین است:«در توجه به امور انسانی،کسی نباید به بشر آنچنانکه هست توجه کند و یا نباید دنبال این باشد که چه چیزی در موجودات فانی،میرنده است بلکه فقط باید به آنها در زمینهای که امکان نامیرایی دارند توجه کند.
آرنت تفسیر خودش را از ارسطو در اصطلاحاتی که ذکر شد،جمعبندی میکند و در مورد اینکه چرا تئاتر در حد عالی یک هنر سیاسی است باید گفت چون گسترهء سیاسی زندگی انسانی در تئاتر به عرصهء هنر منتقل میگردد.
1 اکنون ما بهتر میفهمیم چرا بحث تاریخی در طبیعت دوگانهاش(خاطرهء تکثر انسانی در هردو دوس و توسیدیس و اذعان مشخصی در سنت آگوستین)مفهومی اصیل در تفکر آرنت است،چون با«فعل و کلمه»ارتباط دارد،چون داستان،خاطرهء کنشی است که خودش در تولد و فراموشی حضور دارد چیزی که تا بینهایت در فضای همگانی از نو آغاز میشود و امکانات هستیشناسانهء آن در واقعهء آغازین تولد ما گنجانده شده است."