ملخص الجهاز:
"اما نقشی که نیروهای مسلح در جهان پرآشوب بدون صفآرایی دو بلوک شرق و غرب ایفا میکنند چیست؟ این سوال ممکن است به صورت سه سوال دیگر مطرح گردد که عبارتند از:خصوصیت فعلی تهدیدات نظامی باتوجه به تغییر نظام جهانی از دو قطب به یک جهان چندمحوری چیست و آیا تهدید فعلی با گذشته تفاوت زیادی دارد؟ آیا نبود یک«دشمن اصلی»سازمان نیروهای مسلح را تحتتاثیر قرار میدهد و اگر چنین باشد،چگونه سران نظامی نیروهای مسلح را تحتتاثیر قرار میدهد؟ نهایتا،چگونه یک جهان چندمحوری مشارکت نیروهای مسلح ملی در سازمانهای حفظ صلح چندملیتی را تحتتاثیر قرار میدهد؟ پاسخ به سوالات مزبور نیاز به تجزیهوتحلیل خاص خود دارد.
مؤلف در بخشی از کتاب فعلی،تحتعنوان«اندیشه در زمینه پایان جنگ سرد»به این امر اشاره دارد که هیچ شکی نیست که جهان فعلی به مراکز متعددی از قدرت نظامی و سیاسی تقسیم شده است.
رشد ملیگرایی در کشورهای جهان سوم و ایجاد کشورها-دولتهای متعدد جدید باعث محدودیت استفاده از نیروهای مسلح جهت دسترسی به اهداف سیاسی قدرتهای استعماری قبلی گردید،البته در دوران جنگ سرد تلاشها جهت استفاده از قدرت نظامی برای رویارویی با تهدیدات جماهیر شوروی دنبال گردید.
بررسی اجمالی فصلهای تشکیلدهنده کتاب خواننده را به این واقعیت میرساند که نگرش حاکم بر کتاب گرچه آشکارا مخالف قدرت نظامی بهعنوان اهرم جهت اعمال سیاستهای خارجی و اقتصادی قدرتهای بزرگ بهویژه ایالات متحده آمریکا پس از جنگ سرد است اما شیوه تجزیهوتحلیل وقایع و مسائل جهانی در کتاب مزبور،عکس این ادعا را به اثبات میرساند."