ملخص الجهاز:
"مهمترین منافع مدیریت ریسک در عرصه سازمان عبارتند از: شانس بیشتر سازمان برای دستیابی به هدفهای خود، گزارش تلفیقی ریسکهای مجزا در سطح هیئت مدیره شرکت، درک بهتر ریسکهای کلیدی و الزامات وسیعتر آنها، شناسایی و به اشتراکگذاری ریسکهای متقابل کسب و کار9، تمرکز بیشتر مدیریت بر موضوعهایی که واقعا اهمیت دارند، کاهش پدیدههای اعجابآور و بحرانها، تمرکز داخلی بیشتر بر انجام کارهای درست با روشی صحیح، افزایش احتمال این که تغییرات آغاز شده، به انجام برسند، توان تحمل ریسک بیشتر برای دستیابی به بازدهی بالاتر، ریسکپذیری و تصمیمگیری آگاهانهتر.
فعالیتهای منظور شده در مدیریت ریسک در عرصه سازمان بیان واضح هدفهای سازمان و ارتباط برقرار کردن با آنها، تعیین سطح پذیرش ریسک10برای سازمان، استقرار محیط داخلی مناسب،شامل چارچوب مدیریت ریسک، شناسایی تهدیدهای بالقوه برای دستیابی به هدفها، ارزیابی ریسک،به عنوان مثال اثر و احتمال وقوع یک تهدید، انتخاب و پیادهسازی روش واکنش به ریسکها11، پذیرش فعالیتهای کنترلی و سایر فعالیتهای واکنشی، تبادل اطلاعات مربوط به ریسکها به شیوهای سازگار در همه سطوح سازمان، پایش و نظارت بر فرایندهای مدیریت ریسک12و نتایج آنها، در نهایت،فراهم آوردن اعتبار لازم برای معیار(های)اثربخشی که ریسکها براساس آن مدیریت میشوند.
برخی نقشهای مشاورهای که حسابرسی داخلی ممکن است ایفا کند به شرح زیر است: در دسترس قرار دادن ابزارها و روشهای مدیریتی مورد استفاده به وسیله حسابرسی داخلی برای تجزیه و تحلیل ریسکها و کنترلها، پیشگام بودن در معرفی مدیریت ریسک در عرصه سازمان به سازمان،استفاده اهرمی از تخصص در زمینه مدیریت ریسک و کنترل و آگاهی کلی در مورد سازمان، ارائه توصیه،کارگاههای تسهیلکننده، هدایت سازمان در رابطه با ریسک و کنترل و افزایش توسعه یک زبان،چارچوب و درک مشترک، عمل به عنوان نقطه محوری برای نظارت، پایش و گزارش ریسکها،و حمایت از مدیرانی که برای یافتن بهترین روش کاهش نتایج نامطلوب ریسک تلاش میکنند."