ملخص الجهاز:
"ما هم فردا شب پلو میپزیم عید واقعی آن است که دلهای همه بندگان خدا خوش باشد.
بدین قرار این احتمال با قوت زیادی مطرح است که در همان حال که ما خرم و شادکام کنار سفره هفتسین نشستهایم،و یا سرگرم دادن عیدی و هدیه به فرزندانمان هستیم و یا شام سنتی عید نوروز(سبزیپلو با ماهی)را تناول میکنیم خویشاوندی از خویشاوندانمان و یا همسایهای از همسایگانمان شرمسار از ناتوانی برای تهیه حداقلی از نیازهای خانوادهاش،اندوهگین از فقر خویش سر در گریبان فرو برده باشد.
شاید به همین دلیل بود که علامه علی اکبر دهخدا،این دانشمند بزرگ و انساندوست،حدود نود سال پیش،آن زمان که با نام مستعار«دخو»در نشریات مختلف،و بهویژه صور اسرافیل،مطالب طنز مینوشت تا به قول خودش خوانندگان را بخنداند،شب عیدسال 1291،مطلبی غمانگیز و تکاندهنده درباره بیبرگونوایی محرومان نوشت که به واقع مصداق حال و روز عدهای قابل تأمل از هموطنان ما در روزگار کنونی است.
و بعضی از نویسندگان بزرگ ما که در قرن بیستم میلادی و چهاردهم هجری از «مقامات حریری»7و بدیع الزمان8،«تاریخ معجم»9و وصاف10و نوشتههای میرزا مهدیخان حتی به طرز«قائممقام»11هم تنزل نمیکنند،در معنی این کلمه حیران میمانند،و حق هم دارند،برای اینکه هردو دسته در وقت شنیدن این قبیل کلمات قسمت اعلای گوششان را از دو طرف خم میکنند روی سوراخ گوشهاشان و با دستهاشان تا زور دارند فشار میدهند روی آنها.
به طور خلاصه باید آن سؤالات این باشد: مادر!امروز یک مجمعه پلو از خانه این آقای همسایهمون آورده بودند،میفروختند؟ آقا جان!امروز برای یکی از همشاگردیهامان نوکرشان نهار آورده بود یک خورشتی داشت اسمش متنجم(متنجن)14بود؟ ننه!این چیزهای گرد پهن که سرخ میکند توش هم یک سوراخ دارد اسمش چیه15؟ خانم!امروز صبح یک بوی سیر داغ خوبی میآمد."