ملخص الجهاز:
"قصهی آن پیرمرد که«مطمئن است در هیچ جای دنیا محلی به خوبی و پربرکتی دهش نخواهد یافت و هیچ مادری دیگر دختری به زیبایی و سربراهی گلابتون،که انگار همیشهی خدا به چشمهای سیاه و با حالتش سرمه کشیده بود،نخواهد زایید»اما همراه پسرش سر به بیابان زده است تا شکایت به بندر برند و آن گرما و خستگی که بر تنش نشست و زهر حرفی که شنید و بدل گرفت و دست آخر پسرش را که کور کرد،همه خواندنیست و بدل مینشیند.
«تلهی طلایی»گزارشی است ساده،با چاشنیی از بیان شعری،اندکی بالاتر از حد متعارف قصهنگاری مجلات ادبی!در شرح حوادث زندگی ادارهایها،و آن ماجراها که بیگمان بر سر نویسنده آمده است.
نویسنده با برداشتی آن چنانی که ارائه میدهد خوب نشان میدهد که هرگز محیط روستا و شعر زندگی آنان را نشناخته است.
» پس از«عصر پائیزی»این دومین کوشش نویسنده است و هرگاه همچون تنی چند از نوخاستگان،چهره با«هنر»ترش نکند،توفیقش را خواهانیم."