ملخص الجهاز:
"21 سفر پرهیاهوی عباس افندی به اروپا و آمریکا و حمایتهای گسترده از او درست درزمانی رخ داد که آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و شیخ عبد الله مازندرانی،دو رهبرنامدار انقلاب مشروطه،به شدت در زیر ضربه بودند و تلاش برای اخراج آنان از صحنهاجتماعی و سیاسی و منزوی کردن آنها در اوج خود بود.
از جمله مینویسد: از چند سال پی من آگهی پیدا کردم که شوقی همه خویشاوندان و پدر و مادر وبرادرها و خواهرها و دائیزادهها و فرزندانشان را رانده و میان آنها تیرگی پدید شدهو اکنون همه کارها در دست بیگانگان است و بزرگ و سربهائیان آنجا هم یک بیگانهاست و هیچ ایرانی دست اندرکار نیست جز لطف الله حکیم که از جهودان بهائی استو کارش آوردن و گرداندن بهائیان است بر سر گور سروران این کیش که در ایران به(52).
او مینویسد:میرزا حسینعلی بهاء در ادرنه،قبل از حرکت بهعکا،میرزا نصر الله را با سم مقتول کرد و«در عکا نیز چند نفر از اصحاب خود را فرستادآن سه نفر را[حاجی سید محمد و آقا جان بیگ و میرزا رضا قلی تفرشی]در خانه نزدیکقشله که منزل داشتند شهید کردند و قاتلین اینان عبد الکریم شمر و حسین آبکش ومحمد جواد قزوینی».
این دو پسران حاجی ملا باقر مجتهداردکانی بودند که زمانی به بهائیگری گروید و سپس ظاهرا از ایشان کناره گرفت،عزیز الله سلیمانی مینویسد: [حاجی ملا باقر مجتهد اردکانی]از مومنان اول ظهور بودهاند و با اینکه از علمابودند چون به این اسم مبارک بهائی معروف شدند،ایشان را گرفتند و تحت الحفظ باغل و زنجیر به کرمان بردند؛زیرا حکومت یزد و کرمان آن وقت یکی بوده وخودسرانه حاکم آن وقت در کرمان بوده و تمام علما حکم قتل حاجی ملا باقر را دادهبودند و چون به کرمان بردند سردار ظاهرا آدم خوش نفسی بوده حاجی را منصرفنموده به کمال عزت روانه یزد کرد."