ملخص الجهاز:
"علیرغم این مراتب نویسندگان مقاله نتیجه میگیرند و نظر میدهند که بررسیها فارغ از هرگونه اصل و یا آئین دادرسیهای مدون باشد و باید دید چه نقشی را قوه -قضائیه میتواند در تحدید و یا کنترل این اختیارات ایفاء نماید و سیستم ما چگونه میتوانند بدون یک«اخذ اقرار بجرم»عمل نمایند این را هم باید در نظر داشت که سوء استفاده از بازجوئی در امریکا بعد از خاتمه بازجوئی اثرات خود را ظاهر میسازد نظیر اینکه رسیدگی در دادگاه را موقوف میسازد و یا همانطور که اغلب مشاهده میشود اتهام را تخفیف میدهد و سیستم بازجوئی قارهای اروپا این حسن را دارد که بجای اینکه این سیستم وسیله پلیس یا بازپرس رهبری شود وسیله قضات این کار انجام میگیرد که نظارت عند المجلس قضات یک تضمین است در قبال سوء التسفاده از بازجوئی که بهتر از قواعد منعکننده امریکا است.
ولی در هر حال واقعیت بسیار پیچیده است و اگرچه متهم برخلاف سیستم امریکا در هر حال نمیتواند از محاکمه احتراز نماید ولی طبیعت آن محاکمه اکثرا تحت تأثیر آن چه که متهم میگوید یا میکند و در اصطلاح امریکائی«همکاری متهم»نامیده میشود قرار میگیرد و حتی وقتیکه آن «اختیار بازپرس امریکائی»در ظاهر نقشی ندارد در باطن امر بین بازپرس و متهم اروپائی همان داد و ستد منجر به اقرار برقرار است و این را ما میتوانیم از تفاوت بین محاکمه«بدون مشاجره»و محاکمه«با مشاجره»و مشاهده اینکه چگونه همکاری متهم در حین بازجوئی با بازپرس در تصمیم نهائی پرونده اثر میگذارد دریابیم محاکمه در سیستم اروپای غریی به یک رسیدگی عملی و جدی وسیله دادگاه درباره گناه متهم تعریف و تعبیر میشود با استفاده از دوسیلهای که قبلا تهیه شده است رئیس دادگاه از متهم و شهود سئوالاتی میکند بدون اینکه برای تشخیص حقایق تکیه و اعتماد به طرفین کند قاضی برای راهیابی به حقیقت راههای مختلف رسیدگی را میپیماید بدون اینکه ابتدا برود سراغ اینکه آیا متهم اقرار کرده است یا خیر بعبارت دیگر«اقرار»از نظر قاضی همه دلائل نیست."