ملخص الجهاز:
"انگلیسیها مدعی بودند که چون جزیرهی آنها صناعتی و پرجمعیت است و حتی برای خوراک خود به واردات احتیاج دارد،به هر قیمتی که شده است،باید هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ بر دریاها تسلط داشته باشند و همین مورد اختلاف آلمان و انگلیس بود که باعث شد،انگلیس به نیروی دومی متمایل شود[پالمر،1383،ج 2: 1175].
مهمترین عوامل تفاهم انگلیس و فرانسه عبارت بودند از:عدم موفقیت انگلیسیها در نزدیک شدن به آلمان در سالهای 1902-1900،تصمیم آلمان به اجرای برنامهی ایجاد نیروی دریایی،تغییر نظر دولت فرانسه نسبت به بریتانیا پس از انتخابات در سال 1902 و سیاست ماهرانهی پل کامبون،سفیر فرانسه در بریتانیا و سرانجام تصمیم فرانسویها برای تسلط بر مراکش که بدون کمک انگلیسیها نمیتوانستند به مقصود برسند.
انگلیس هم که تنها مانده بود و از بلندپروازیهای آلمان و توسعهی نیروی دریایی و مستعمرات آن در هراس بود،در آغاز کار موافقتهایی در مورد مصر و مراکش با فرانسه کرد؛به امید آنکه با این اقدامات،موازنهی کشورهای اروپایی مجددا برقرار شود [دولاندلن،1370،ج 2:346].
در واقع بهعنوان شرط اعادهی مراکش به امپراتوری فرانسه موافقت کرد که خط ساحلی مراکش مقابل جبل طارق به اسپانیا واگذار شود و سه قدرت بزرگ،حق تقویت استحکامات خود را در آنجا نداشت،اما از یان نظر که به رقابتهای بین انگلیس و فرانسه خاتمه داد و ضربهی مهیبی به اتحاد مثلث وارد کرد،اهمیت فراوان داشت[لیتل فیلد،1366:190-189].
قبل از اتفاق افتادن این بحران(1911)،دولتهای مقتدر اروپایی در کنفرانس الجزایر(1906)توافق کرده بودند که مراکش به صورت مستعمره در نیاید،اما اسپانیا و فرانسه به تجهیز نیروهای مراکش در برابر دول متخاصم پرداختند[تاریخ ایران و جهان در قرن بیستم،1381:89]."