خلاصة:
این مقاله،مقایسه و مقارنهء مختصری است بین حافظ و ابن فارض؛حافظ، سراینده زیباترین و عالیترین شعر رندانه-عاشقانه و عارفانه با این فارض حموی مصری بزرگترین و مشهورترین شاعر عارف عرب با فاصله یکصد و شصد سال که دارای وجوه افتراق و اشتراک بسیار هستند و در این مقاله،قصد بحث تفصیلی و پرداختن به اصول و مبانی مشرب فلسفی و اخلاقی و ممیزات مکتب عرفانی و تجزیه و تحلیل عناصر هنری و فنی و زیباشناختی و خیال انگیزی و تناسبات در قالب و صورت در شعر آن نادره گوی نامدار نیست بلکه بیان گوشهای از مضامین مشترک و مفاهیم متشابه در شعر هر دو گویندهء دلسوختهء عشق و شیفته و شیدای معشوق ازلی و معبود لم یزلی است که هر دو از بادهء محبت،مخمور و سرمست و فضاله قدح در دست.
ملخص الجهاز:
در اینجا برای ایضاح مفهوم بیت، شرح سعید الدین فرغانی به اختصار نقل میشود: میگوید:به حکم آنکه طایفهای از فتیان اهل طریق که به واسطه جانبازی در سلوک و ترک حظوظ و ایثار علّت و نصیب نفس و ترک تکلف،به مقام«انهم فتیه آمنو بربهم»تحقق یافتند و با کمال زهد و ورع و تجرّد و نزاهت،برای ابتلا و اختیار به صورتهای زیبا مقیّد و عاشق شدهاند و به عشق صورتی حسی که به حسن آراسته است هریک در میان خلق،مشهور گشته،عموم خلق برای آنکه میل و تعلّق ایشان به صورتهای زیبا،جز به طریق طبع و شهوت پرستی نیست این تعلق و میل و عشق فتیان اهل طریق را همچنان میل و تعلّق خود پنداشتند و به این سبب بر ایشان انکار میکنند و به فسق و اباحت نسبت میدهند و از قبول و اقبال ایشان اعراض و اجتناب لازم میشمارند و در آن نظر اول من نیز با این فتیا اهل طریق مشارک بودم و به سبب این اشتراک بعضی با انکار و قدح من نیز مبادرت نمودند و بعضی مرا بر نسبت عشق صورتی،باقرار و قدح تلّقی کردند به این واسطه این عشق حقیقی و معشوق مطلق من که صورت و ظلّ«فاحببت»است از نظر و قبول و اقبال خلق عموما و خصوصا محفوظ و پنهان میماند پس لاجرم اکنون در این میکده مستی عشق من،مرا وقت آمد که بر این فتیان،اهل طریق را شکر و ثنا گویم.