ملخص الجهاز:
"آیا بهتر نبود پس از ظلیی،اصل،بنان فرع،دست از خواندن میکشید؟ از استاد خالقی بشنویم: «صدای بنان به نظر من بسیار لطیف و شیرین و خوش آهنگ است کوتاه میخواند ولی به هم پیوسته و مانند آب روان است و من از صدای او مسحور میشوم و لذتی بیپایان میبرم که فوق آن متصور نیست.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) محمد نوری(تابستان 78 عکس از علی دهباشی) بنان میگوید:«باور کنید اگر دستگاههای مسئوول کشور برای خوانندگان خوب و با ارزش وضع مرفهی ایجاد کند،نمیگویم قصر«اوناسیس»میخواهند ولی این رفاه در حدی باشد که بتواند بعنوان یک چهرهء سرشناس بین مردم رفت و آمد کند،هیچیک از آنها خوانندگی در کاباره و جشنها را قبول نخواهد کرد»(مجله جوانان سال دهم).
از طرفی میگوید:«آیا خواندن در کابارهها بهتر از دست در جیب کردن این و آن و از دیوار مردم بالا رفتن نیست؟»(همان مجله) بنان به نوعی از جوانها هم حمایت میکند: «خانم دلکش مگر خود شما نبودید ترانهء بیابیا،مرو مرو را نخواندید؟آقای بدیعزاده مگر شما ترانه زالزالک را نخواندید؟نمیدانم خانم دلکش تحتتأثیر چه مسألهای بود که اینطور به جوانها حمله کرده است»(همان مجله) استاد بنان،از سوئی رفاه نسبی را برای هنرمند میطلبد تا تن به خواری کابارهها ندهند از سویی در کاباره خواندن را ترجیح میدهد تا فاسد شدن هنرمند و از سوی آخر،حمایت جوانان را میپذیرد.
اما شادروان حسینعلی ملاح که خود سهم بزرگی در موسیقی ایران دارد،بدون اینکه در زمینهء سکوت بنان تحلیلی بکار گیرد عجولانه نوشت:«دیگر نمیتوانست بخواند»اگر مینوشت:«دیگر نمیتواند بخواند»بحث دیگری پیش میآمد."