ملخص الجهاز:
"هریک از واژههای بالا تلهای است برای مترجم سر به هوا یا ناشی،و شگفتانگیز آنکه این تله از هردو سو کارگر است،چرا که یک آلمانی(که میخواهد متنی را از ایتالیایی به زبان خود برگرداند) به سادگی ممکن است کلمهء statista ی ما را(که گفتیم«سیاستمدار»معنی میدهد)با یک سیاهیلشکر تئاتر(که در آلمانی statist خوانده میشود)اشتباه کند.
نویسندهای که نمیخواهد باعث شرمساری مترجمش بشود،بایستی از به کار بردن عبارتهای پر از اصطلاح خودداری کند،که البته کار بس مشکلی خواهد بود،زیرا هرکسی، چه موقع نوشتن و چه به هنگام حرف میزند،طبیعیتر از این نمیشود که بگوید simo a posto (حال ما خوب است)،یا fare fiasco (رد شدن،شکست خوردن)،یا farsi vivo (حضور یافتن)، prendere un granchio (اشتباه کردن)،یا مثالی که پیشتر صحبتش شد: non posso vederlo و صدها اصطلاح مشابه دیگر که خارجیها معنی و مفهوم آنها را درک نخواهند کرد،و نه میتوان مترادف همهء آنها را در واژهنامههای دو زبانه پیدا کرد.
با همهء این احوال،از آنجا که یک اثر ادبی زادهء فعل و انفعالی است ژرف و سترگ بین قوهء خلاقهء یک نویسنده و زبانی که برای بیان به کار میبرد،لاجرم چیزی در ترجمه از دست میرود،مثل مبلغی که هنگام تبدیل ارز از دست میرود.
احساس میکند عزت و احترامی برایش قائل شدهاند،اما این حال را هم ممکن است پیدا کند که گویا زیر اشعهء ایکس قرارش دادهاند،اختهاش کردهاند،با رنده به جانش افتادهاند،به او تجاوز کردهاند،آرایشاش کردهاند،یا کشتهاندش،به ندرت میتواند نسبت به کسی که چنین انگشت توی دماغ و امعاء و احشاءاش کرده است بیتفاوت بماند، خواه او را بشناسد و خواه نشناسد؛بههرحال احتمالا با خشنودی تمام ممکن است یک چک برای طرف بفرستد و یا تاج گلی راهیاش نماید؛ممکن است قلب خود را-کادوپیج-نثارش کند و یا«پدرخواندهها»را به جانش بیاندازد."