ملخص الجهاز:
"اینک چند مثال از شعر برای اثبات وجچود کسره در اینگونه گروهها: باچنین پیران لابل که جوانان چنین زود باشد که شود عقد خراسان تنظیم (ابوحنیفه اسکافی) بالای چنین اگر در اسلام گویند که هست زیر و بالاست (سعدی) لاف عشق و گله از یارزهی لا دروغ عشقبازان چنین مستحق هجرانند (حافظ) من از افتادگی خویش هیچ غم نخور فتادگان چنین هیچگه نیفتادند (پروین اعتصامی) مثال برای چونین: بامی چونین که سالخورده بود چند جامه بکرده فراز پنجهء خلقان (رودکی ص 30 چاپ خطیب رهبر) خرد گفتار چونین چون پسندد روا باشد که هرکس بر تو نخندد (ویس ورامین ص 49 تصحیح مینوی) بطوری که از بعضی از اشعار برمیآید کسره در این موارد گاهی حذف میشود: چو پاسخ چنین یافت برگشت گیو ابا نامداران و گردان نیو (شاهنامه بروخیم ج 5 ص 1154) بدینسان که از ترکیبات معادل«چنین»است و در این بیت بعد از موصوف آمده است نیز بر نبودن کسره دلالت دارد: چو گودرز پاسخ بدینسان شنید شد اندر دلش روشنائی پدید (شاهنامه بروخیم ج 5 ص 1227) مثال برای وقتی که موصوف چنین و چنان«ی»نکره دارد و این واژهها پس از آن قرار میگریند: در شهری چنین بیک شب دو زنداند بدین صفت بشکنند(سمک عیار ج 3 ص 251).
ج-دیگر نیز مانند صفات بیانی به صورت گسسته هم بکار میرود: و به میان آنچ یاد کردیم نامهای ستارگان هست دیگر(التفهیم ص 105) 5-در شعر گاهی جای صفت و موصوف فاصلهدار عوض میشود و صفت پیش از فعل و موصوف بعد از آن میآید: بدو گفت گرسیوز ای شهریار سیاوش دگر دارد آئین و کار(فردوسی) 6-چنین و صفات عددی اصلی نیز در شعر گاهی با موصوف فاصله میگیرند و بعد از فعل میآیند: که از جاسب سالار ترکان و چین یکی نامه کر دستزی من چنین (دقیقی ص 1507 شاهنامه بروخیم) یادآوری-بدیهیست در قدیم گروههای اسمی که مورد بحث ما قرار گرفت بشکل امروز هم بکار میرفتهاند ولی آنچه دیدیم مواردی بود که امروز دیگر منسوخ شده است."