ملخص الجهاز:
"در مقدمهء علم معانی که در آن فقط از فصاحت یادی شده است بههیچوجه عللی را که موجب فصاحتست مطرح نکردهاند و تنها به بیان عوال مخل و مغایر فصاحت پرداختهاند که آنهم بسیار مجمل و و کوتاهست مثلا گفتهاند که سخن فصیح باید از غرابت و نامأمونسی،تعقید(پیچیدگی)ضعف تألیف،تنافر،تکرار و غیرهخالی باشد در حالیکه هرکدام از این مسائل مباحث مهم دیگریرا مطرح میکند که مستلزم نوشتن دهها صفحه مطلب است ازجمله ضعف تألیف یعنی مغایرت کلام باقواعد دستوری مسأله رابطه علوم بلاغی را با دستور توصیفی در دورههای مخلتف و با زبانشناسی به پیش میکشد فیالمثل تا دستور قرن چهارم و پنجم نوشته نشده باشد روشن نمیشود که آیا آمدن «میرود»و«میبوی مشک آید»در شعر فصیح است یا نه و آیا استعمال اینها در قدیم هم مثل امروز مغایر با فصاحت بوده است یا نه.
بنابراین یکی از راههای پیبردن به فصاحت و انسجام آثار ادبی تدوین قواعد دستوری دورهء مربوط به آنهاست چه با تدوین قواعد دستوری گذشته و حال آشکار میشود که کدامیک از قواعد دستروی قدیم منسوخ شده و کدام به قوت خود باقیست و فیالمثل درمیابیم که امروز ساختمانهائی مانند«به راهی در»و«نمیخواهند پاسخ گفت»و«چونانکه»و چنان به معنی مثل«دید نتواند»متعلق به گذشته است و بکار بردن آنها در شعر و نثر امروز کلام را از فصاحت خارج میکند و فهم آن را برای اکثریت مردم دشوارمیسازد و این یکی از عیبهائیست که شعر بسیاری از سنتگرایان و نوپردازان امروز ما دارد و عیبی است که در شعر شاعران دورهء بازگشت ادبی هم دیده میشود زیرا شاعران این دوره از زبان عنصری و فردوسی و فرخی تقلید میکردهاند یعنی زبان چند قرن پیشاز خود را."