ملخص الجهاز:
با وجود تعاریف متعدد در دموکراسی،در واقع مشارکت سیاسی شهروندان برای اتخاذ تصمیم،مفروض اساسی دموکراسی و تعریف آن است ولی عمدتا سه اصل آزادی،برابری و مشارکت در اتخاذ تصمیمهای سیاسی را به عنوان مبانی دموکراسی ذکر میکنند و برخی هم این اصول را شامل سه اصل 1-مشروعیت،2-برابری،3-آزادی و تبعات آن میدانند.
برخی در دیدگاهی گستردهتر اصول اساسی دموکراسی را اینگونه تعبیر نمودهاند:«نشأت گرفتن قدرت و قانون از اراده مردم،آزادی افکار عمومی و اتکاء حکومت به آن،وجود مکانیسمهای مشخص برای ابراز افکار عمومی از جمله احزاب سیاسی،اصل حکومت اکثریت عددی در مسائل مورد اختلاف در افکار عمومی مشروط به وجود تسأهل و مدارای سیاسی،محدود بودن اعمال قدرت حکومتی به رعایت حقوق و آزادیهای فردی و گروهی،تکثر و تعدد گروهها و منافع و ارزشهای اجتماعی،امکان بحث و گفتگوی عمومی و مبادله آزاد افکار دربارهء مسایل سیاسی و قوت جامعه مدنی،اصل نسبیت اخلاقی و ارزشی،تساهل نسبت به عقاید مختلف و مخالف،برابری سیاسی گروههای اجتماعی از لحاظ دسترسی به قدرت،امکان تبدیل اقلیتهای فکری به اکثریت از طریق تبلیغ نظرات گروهی،استقلال قوه قضاییه در راستای تأمین و تضمین آزادیهای مدنی افراد و گروهها،تفکیک قوا یا استقلال حد اقل سه قوه از یکدیگر و امکان ابراز مخالفت سازمانیافته و وجود اپوزوسیون قانونی.
به اعتقاد مرحوم عنایت:«حقیقت آن است که نکات کلی ایرادهای افلاطون حتی در مورد دموکراسیهای قرن بیستم همه راست درمیآید و در گفتوگوهای مربوط به مسائل عمده دموکراسیها،مانند سوءاستفاده توانگران از آزادیهای سیاسی برای تشدید بهرهکشی از محرومان و نادانی تهیدستان برای بهرهبرداری درست از حقوق قانونی خود و احتمال انحطاط دموکراسی و مسخ شدن آن به هرج و (1)-حسین بشیریه،«تاریخ اندیشهها و جنبشهای قرن بیستم،اندیشههای لیبرال- دموکراتیک»،اطلاعات سیاسی و اقتصادی،مرداد و شهریور 74،شمارههای 96-95،ص 41.