ملخص الجهاز:
"خواهم،که در بهشت گناه آوردم ترا!
گیسو،به پیش چشم فریدون،فشاند و گفت: زین شام خوش،به روز سیاه آوردم ترا!
هنوزشان،قدم ورود،به درگاه،نرسیده بود که(حاجب)خرگاه،سازی شگفت،در کف آنان بنگرید و،چون از نام و نوای آن باز پرسید،سالار گروه،گفتش: -اینکه تو بینی(قانون)است که(ترکان)زخمه بر آن نوازند و،غم دل،بد آن پردازند.
(حاجب)آن ساز بگرفت و،به کنجی در نهاد و،ز آن پیش،که همگان را،رخصت دخول بخشد،حیرت سالار،از دل وی،بر زدود و گفت: -ای عزیز!هر دف و چنگ و نای که خواهی،به نزد ملک،اندر برو،فراگوش وی در نواز،جز این ساز،که نفرت وی،از شنیدن(قانون)نه چنان است،که بر تو بخشاید و،تحمل آن نماید و،همه از آن ترسم،که به خروش آن،برآشوبد و،این (وسیله)بر سر تو فرو کوبد و،اگر از من شنوی(نغمه)به روش دگران پرداختن و،به عطای ملک در ساختن،از آن به،که جان خود و جمعی،به خطا،در باختن!
قطعه (قانون)اگرچه،در بر خنیانگران بزم سازی دگر،بگونهء طنبور و بربط است در گوش(شحنه)گفتن نامش،هلاک تست با نفرتی،که حاصل مغز مخبط است!"