ملخص الجهاز:
"گرچه برخی از واژهگزینان فرایند اشتقاق را برای واژهگزینی علمی مناسبتر میدانند و معتقدند که از این راه میتوان به طور سیستماتیک از یک ریشه یا ستاک(حتی غیر فارسی)همهء صورتهای قابل پیشبینی را به دست آورد،در صورتی که ساختهای ترکیبی منظم و قابل پیشبینی نیستند(برای نمونه-کافی،5631:032)؛اما از سوی دیگر عدهء زیادی نیز بر توانمندیهای ترکیبی زبان فارسی تأکید دارند و البته این دیدگاه با ویژگیهای ردهبندی زبان فارسی در مسیر تحول تاریخی آن همسویی بیشتری دارد.
وی میکوشد با در نظر گرفتن ژرف ساختهای متفاوت،افعال مرکب را دستهبندی کند و سه دستهء مجزا در نظر میگیرد: 1-فعلهای پیشوندی مانند بازگشتن،دررفتن 2-فعلهای ساده با متمم مانند زمین خوردن،جواب دادن 3-فعلهای کمکی همراه با اسم مانند بیدار کردن،دوست داشتن طبائیان دستهء اول را در ردیف فعلهای ساده فرض میکند و برای این فرض معیارهایی را مطرح میسازد؛اما به نظر میرسد که بیشتر معیارهای وی میتواند در جهت عکس،یعنی تأیید ترکیب ساختها به کار گرفته شود: نخستین معیار عدم رابطهء یکبیک میان اجزاء و کل فعل مرکب ذکر شده است(ص 691)که اگر قرار باشد چنین رابطهای میان اجزاء و کل ترکیب وجود داشته باشد،در حقیقت چیزی جز همنشینی دو جزء نخواهد بود،بلکه هنگامی که در اثر این همنشینی تغییراتی در معنی به وجود آید،میتوان به نوعی ترکیب رسید.
گرچه دکتر باطنی در گفتار خود در سمینار زبان فارسی،زبان علم(0731)راه حلی متضاد با نظر پیشین خود ارائه کرد و برای واژهگزینی روش ساخت فعلهای باصطلاح«جعلی»و صرف و اشتقاق آنها را توصیه نمود؛اما در همان جلسه دکتر صادقی،یکی دیگر از سخنرانان،با اشاره به روند تحول زبان فارسی به سوی کاربرد هرچه بیشتر فعلهای ترکیبی و اینکه اصولا تعداد مصدرهای جعلی بسیار کم است و آنها نیز تعدادشان رو به کاهش است،گرایش به ساخت افعال جعلی را مردود دانست."