ملخص الجهاز:
"این نامهها به بال کبوتر نمیشود باج و خراج بایدمان داد، بیشمار گفتی که در اوایل اسفند میرسی اسفند، ماه آخر سال است و اوج کار اسفند نامهای است که تمدید میشود آری، اگر که یار شود بخت و روزگار اسفند کودکی است که تعطیل میشود از پشت میز میرود آخر به پشت دار اسفند پستهای است که مادر میآورد تا بشکند به مزد و نشیند به انتظار اسفند دختری است که آسوده میشود از درد زندگی به مداوای انتحار اسفند لوحهای است که آماده میشود بر قطعة صد و سی و شش، قبر شصت و چار اسفند ناله میکند و دود میشود در دفع چشم زخم بزرگان روزگار گفتی قطار خرم نوروز میرسد نوروز را نداده کسی راه در قطار نوروز، گرم کوره و نوروز پشت چرخ نوروز مانده آن طرف سیم خاردار پرسیدهای که «سال فراروی، سال چیست؟ نومید بود باید از آن یا امیدوار؟» وقتی که سال، سال کبوتر نمیشود دیگر چه فرق میکند اسپ و پلنگ و مار؟ این خوشدلی بس است که سنجاق میشود بر سررسید کهنة من برگی از بهار تا شعر تازهای بنویسم بر آن ورق از ما همین دو بیت بماند به یادگار قیصر امین پور یادداشت های گم شده پس کجاست ؟ چند بار خرت و پرت های کیف بادکرده را زیر و رو کنم : پوشه ی مدارک اداری و گزارش اضافه کار و کسر کار کارتهای اعتبار کارت های دعوت عروسی و عزا قبض های آب و برق و غیره و کذا برگه ی حقوق و بیمه و جریمه و مساعده رونوشت بخشنامه های طبق قاعده نامه های رسمی و تعارفی نامه های مستقیم و محرمانه ی معرفی برگه ی رسید قسط های وام قسط های تا همیشه ناتمام..."