ملخص الجهاز:
"با این که ابن عربی همواره مراقب بود تا از لحاظ ظاهری همه ظواهر یک مسلمان را رعایت کند،اما بینش باطنی او دربارهء وحدت وجود نهفته در زیر همهء واقعیات و غالب بر همهء آنها به ما اجازهء اتخاذ دیدگاهی عمیق و لطیف دربارهء منکشف شدن خدا در صورتو هیأت زنانه میدهد و در برابر نگرش دینی-بشری، دیدگاهی از ابعاد زنانهء سرمدی را میگشاید که شاید حتی والاتر از دیدگاهی است که مریم مسیحی**در اختیار ما گذاشته است.
البته ایماژ بسیار مهم دیگری که او برای این روند آفرینش به کار میبرد ایماژ خیال خلاقه است،ایماژی که بسیار نزدیک است به ایماژ''''مایای خلاقه‘‘و ریسندهء جهان در تفکر هندوئی؛دشوار نیست که با در نظر گرفتن همهء جنبههای دیدگاه ابن عربی دربارهء ابعاد زنانه در الوهیت، شباهت بسیار فراوانی با مفهوم''''هندویی‘‘و''''تانترایی‘‘شاکتی*،یا آن نیروی زنانهای که اصل الهی را در زمان و مکان شرافت بخشیده و آشکار میکند ببینیم.
شاید جالب باشد که این بحث را با ملاحظهء این مطلب به پایان بریم که،اگر اصلا،درک ابن عربی از عناصر زنانه،ارتباطی به تجربهء به طور فزاینده پیچیده و مسئله ساز خود ما از احیاء و ابراز وجود و کشف مجدد ابعاد زنانه دارد،ارتباط مذکور چگونه است؟این پدیده نباید دست کم گرفته شود،چرا که جامعهء ما،علاوه بر این که یک جامعهء غیر دینی و پسا مسیحی است،به صورت فزایندهای،و به نظر میرسد به صورت محتومی،یک جامعهء پسا مرد سالارانه هم هست که در آن، بسیاری از قید بندها و''''تابو‘‘هایی که توسط مرد سالاری برای چندین و چند هزاره تحمیل شده بود،اکنون محو و ناپدید میشوند."