خلاصة:
مساله منابع و مآخذ شاهنامه و میزان استفاده فردوسی از روایات شفاهی همواره یکی از مباحث پیچیده شاهنامه پژوهی بوده است. طی صد سال اخیر، به رغم تحقیقات معتبر و ارزشمندی که درباره شاهنامه فردوسی انجام گرفته است، هنوز برخی از مسایل مهم و بنیادی آن، خاصه در زمینه منابع و مآخذ، در پس پرده ابهام قرار دارد و اظهارات شاهنامه پژوهان در این باره کم و بیش به همان نکاتی محدود می شود که نولدکه و تقی زاده در حدود صد سال پیش نوشته اند ...
ملخص الجهاز:
"یک بار در آغاز داستان رستم و شغاد: یکی پیر بد نامش آزاد سرو که با احمد سهل بودی به مرو دلی پر ز دانش سری پرسخن زبان پر ز گفتارهای کهن کجا نامه خسروان داشتی تن و پیکر پهلوان داشتی به سام نریمان کشیدی نژاد بسی داشتی رزم رستم به یاد بگویم سخن آنچ ازو یافتم سخن را یک اندر دگر بافتم (چاپ خالقی، 5/439/1-5) و بار دیگر، در آغاز داستان کیخسرو، برای اشاره به متنی مکتوب؛ هرچند آشکار است که این متن، در عین حال، مأخذ فردوسی در نظم این داستان نیز بوده است: کنون زین سپس نامه باستان بپیوندم از گفته راستان ...
در شاهنامه نیز، مکرر داستانها از قول دهقانان و موبدان و پژوهندگان نامه باستان، به همان شیوه رایج در متون تاریخی، با کلمه گفت نقل شده است، که به برخی از آنها اشاره میشود: آغاز داستان سیاوش چنین گفت موبد که یک روز طوس بدان گه که خیزد خروش خروس خود و گیو و گودرز و چندی سوار برفتند شاد از در شهریار (چاپ خالقی، 2/202/19-20) اشکانیان (آغاز داستان کرم هفتواد) ببین این شگفتی که دهقان چه گفت بدان گه که بگشاد راز از نهفت (چاپ مسکو، 7/139/499) آغاز پادشاهی داراب چه گفت آن سراینده دهقان پیر ز گشتاسپ وز نامدار اردشیر وزان نامداران پاکیزه رای ز داراب وز رسم و رای همای ..."