ملخص الجهاز:
"دهنامه عاشقانه *1 گل از باغچه خود بیرون آمد به ملاقاتش آفتاب پاییزی برهنه بود و جز خطی از ابر روی لمبرهایش پیدا نبود.
*4 بیدار شدم تا از سپیده سراغت را گیرم:آیا بیدار شدی؟ رخسارت گرداگرد خانه نقاشی شده است و روی هرشاخهای سپیده را از شانههایم تکاندم: آمد آیا رویا اغوایم کرده است؟این را از شبنمهای روی شاخهها پرسیدم از آفتاب پرسیدم آیا گامهایت را خوانده است؟ کی در را لمس کردی؟ و چگونه گلها و درختان خانه در جوارت گام زدند؟ دارم روزهایم را تکهتکه میکنم و تکهتکه میشوم: خونم آنجا و اینجا پیکرم-ورقی شده که شرارهها از تکه پارههای خشک جهان به آتشش میکشند.
*6 خیال میکنم که عشقام: از ریههای اشیاء نفس میکشد و شعر با گل و غبار به سویام سرریز میشود با همه چیز پچپچه میکند و حال خود را با زمزمه به جهان بازمیگوید همانطورکه باد و آفتاب، سینه طبیعت را میشکافند و یا بر روی دفتر زمین مرکب روز را میپاشند."