ملخص الجهاز:
"اما خود را بیخود و بیجهت در این گمان انداخته بود که تنها راه تصویر کردن مردم،وفاداری به میثاقهای آکادمیک است.
آثار نگارگری و نسخههای چاپی هنر مانویان و شیوههای کهن گذشتگان،به ویژه نحوهی بهرهگیری آنان از رنگ را محک دوباره زد و سرانجام به شکلی از نقاشی دست یافت که آن را پاسخگوی نیاز تجسمی خود میدانست.
حسین ماهر،کمتر از واقعیتهای روزمره و بیشتر از اندیشهها،باورها و تخیلات خود بارور میشود و در این مسیر،هرچه هنرمندانهتر عمل میکند، گویی چیزهای بیشتری به جهان اضافه میکند،به جهانی که تنها با عبور از صافی ذهن او به هیأتی در میآید که پس از انتقال بر پرده،همچون پدیدههایی بدیع بر ما آشکار میشوند.
گویی تاریخ،تمدن،صنعت و عادتهای زمینگیر آدمهای گرفتار در میان دست ساختههای خود،آفاق ما قبل تاریخی ذهن حسین ماهر را محدود میکنند و او را وا میدارند تا با علامتها و نشانههایی افکار خود را مرئی سازد که با معیارهای کوچک چشمهایی که او را مینگرند قابل ترجمه و تفسیر باشد."