ملخص الجهاز:
"آنچه در اینمقاله جلب توجه میکند نویسنده با تاکید بر این نکته که(عاشورا رخدادی متضلع است و سیاستیکی از اضلاع آن است) باظرافت مطبوعاتی و در پرانتز قرار دادن واژه (سیاسی) در چندجای این مقاله کوتاه برداشت و نگرش غیر سیاسی متولیانروزنامه ایران به حماسه کربلا را از همان روز آغازین بهمخاطبین خود منتقل میسازد.
تنها به ایننکته بسنده میکنیم اگر منظور نویسنده و دستاندرکاران صفحهاندیشه این روزنامه ارائه تحلیلی بر این مبنی است که جامعه ماهنوز جامعهای سوگوار است و از نوع مرحله چهارم نظریه «راس»است و جامعه عزاداری امام حسین(ع) هنوز به دوره پذیرش وسازمانیابی مجدد نرسیده است و جامعهای مات و مبهوت مادرونگرا، مایوس افسرده و آماده مرگ به خاطر شوک وارد شده استو العیاذ بالله به تعبیر نویسنده، جامعه سوگوار در این مرحلهچون «موشی که تحت فشار دستهای وی قرار گرفته بود، داخل حوضچهآب و در مقابل خفگی هیچ گونه واکنشی از خود نشان نداد و غرقشد) میباشد باید گفت: نه این نویسنده و نه دستاندرکاران اینصفحه روزنامه و نه در عزاداری امامحسین(ع) شرکت کردهاند.
از جنبه سیاسی، نویسنده با طبقهبندینوشتار خود بر طبق نظریه «راس» و تقسیم واکنشهای روانیسوگ در فرد و جامعه را به 5 مرحله: 1- انکار، 2- خشم و اعتراض، 3- چانه زدن و جستجو، 4- یاس و افسردگی،5- پذیرش و سازمانیابی مجدد، تقسیم میکند و در تحلیل مرحلهچهارم و شاخصههای یاس و افسردگی مینویسد: «کسانی بر اثرفقدان تسلط دچار افسردگی و انفعال میشوند و آینده را غیر قابلاصلاح خواهند دانست که علت آن را پایدار عام و دورنی بدانند بااین حساب اگر جامعه علتشکستخود را به توطئهای خارجی نسبتدهد (توهم توطئه) از یک سو نوعی دفاع در برابر درماندگی است واز سوی دیگر از آنجا که آنان را معمولا به عواملی دائم یاحداقل دیرپا و عام و سیطرهجو مثل امپریالیسم منتسب میسازدهمین میتواند به افسردگی و انفعال او دامن بزند»."