ملخص الجهاز:
"مقالهء سوم این رساله از مهمترین و بدیعترین بخشهای آن است که به اختصار،و گاه با ذکر برخی جزئیات،به شیوهء ساخت، اندازهها،جنس چوب،و دیگر مواد لازم برای ساخت«سازات کامله» (شامل عود و غشک و رباب و مزمار و پیشه)و نیز«سازات ناقصه» (شامل چنگ و نزهه و قانون و مغنی)پرداخته و در آخر از شیوهء تابیدن و ترهای ساز از ابریشم و روده سخن رفته است.
نویسندهء این رسالهء ارجمند نام خود را به روشنی ذکر نکرده؛اما در دیباچهء رسالهاش قصیدهای آراسته به صنعت براعت استهلال و متضمن اصطلاحات موسیقی آورده و نوشته است که خواندن این شعر در مجلس یکی از بزرگان سبب شد که حاضران او را به نوشتن رسالهای در موسیقی تشویق کنند؛به استناد این دو بیت از آن قصیده: اگرچه مولد و منشاء من ز کاشان است در اصفهان سخنت جمله در حیا گویم حسن طریق ادب نیست دردسر دادن ثنا رسید به آخر کنون دعا گویم محققان احتمال دادهاند که نام مؤلف این رساله حسن کاشانی باشد.
نکتهء دیگر اینکه مؤلف از واحدهای اندازهگیری نادقیق،چون انگشت و وجب،بسیار استفاده کرده است؛ اما باید توجه داشت که در سازسازی،نسبت از اندازه بسیار مهمتر است و وقتی مثلا نویسنده طول ساز را سه وجب و عرض آن را دو وجب ذکر میکند،همین نسبت 3 به 2 با رعایت حدود اندازه،راهنمای خوبی برای سازنده است.
برایناساس،وترها به ترتیب از بم به زیر عبارت است از:بم،مثلث،زیر،حاد،و مثنی، که قدری عجیب مینماید و با آنچه خود در ادامه،دربارهء ساختن وتر از ابریشم آورده،و نیز با گفتههای صفی الدین(کتاب الادوار فی الموسیقی،40)و مراغی(جامع الالحان،121)همخوانی ندارد."