ملخص الجهاز:
"شیخ نیز برای حفظ قدرت خویش با دور نگهداشتن طایفه خود از سایر طوایف،نقاط افتراق آنها را عمده میکرد و در واقع همبستگی و انسجام قبیلهای خود را موجب میشد و بدین طریق بر وجود خویش به عنوان رهبر و نمایندهء طایفه در برخورد با سایر طوائف اصرار میورزید.
در اینجا به تشریح وظایف هریک بهطور جداگانه میپردازیم: الف-وظایف رهبری: رهبر در نظام سیاسی عشایر عرب خوزستان وظایف متعددی بر عهده داشت از جمله: -حل و فصل نزاعهای درون طایفهای: شیخ به عنوان قاضی،موظف بود که فرد خاطی را مجازات کند و آنچه در آداب و سنن محلی در مورد فرد کجرو مجاز بود،در مورد او جاری میساخت.
91 چهارم:انتقال رهبری با توافق حکومت مرکزی هرگاه،یکی از شیوخ با ابراز لیاقت و در راستای بسط قدرت خود،موافقت حکومت مرکزی را مبنی بر پرداخت مالیات طوائف دیگر بدست میآورد،میتوانست شیوخ طوائف مذکور را برکنار کرده و اقوام و خویشان خود را به جای آنها برگمارد.
در این صورت اداره دارایی یا دهقانان را دستگیر کرده و اموالشان را توقیف میکرد یا اینکه راه سهلتری انتخاب میکرد و آن مراجعه به رهبران محلی برای وصول مالیات بود که معمولا ادارات دولتی راه دوم را برمیگزیدند03 و بدین ترتیب ریاست شیوخ مشروعیت قانونی مییافت.
13 علاوه بر شیوههای مذکور،شیوخ از شیوههای عامتری نیز برای تثبیت قدرت خویش در هر شرایطی سود میجستند که اختصاص به شرایط خاصی نداشت،از جمله: الف-ایجاد تفرقه و اختلاف بین نیروهای مخالف شیخ،افراد مخالف درون طائفه را به جان هم میانداخت و بدین ترتیب اولا آنها را تضعیف میکرد و ثانیا با پادرمیانی و وساطت، خود را به عنوان بزرگ طائفه مطرح کرده و ضرورت وجودی خویش را به دیگران یادآور میشد."