ملخص الجهاز:
"بدین ترتیب اقتصاد توسعه با زایش قدرت و ثروت در خود،نه تنها فضاهای آزاد بیشتری برای ظهور قابلیتهای فردی فراهم میکرد،بلکه بشر برای اولین بار در طول تاریخ زندگی خود،از بعد از انقلاب صنعتی توانست تمایل به هجوم به محتوا را در نیروی سیاسی به تمایل به هجوم به دامنههای ناشناخته تبدیل کند.
برای آنکه بتوانیم این وضعیت را مورد بررسی قرار دهیم لازم است چند مرحله زیر (به تصویر صفحه مراجعه شود) مورد بررسی قرار گیرند: 1-دوره اولین تلاقیها تا پایان عصر استعمار که شامل مراحل زیر است: -مرحله تبادل کالایی اولیه و فروپاشی پیشهوران صنعتی -مرحله انقلاب مشروطیت تا مدرنیته رضاخانی و اقتصاد نفتی -مرحله ظهور اقتصاد نفتی کامل از سال 1340 به بعد تا فروپاشی سلسله پهلوی 2-دوره نقد بر توسعه ناموزون(ناپایدار) -از فروپاشی شاه تا دوره خاتمی -از دوره خاتمی تاکنون 1-دوره استعمار بهطور کلی دوره استعمار با مبادله مواد خام با کالای ساخته شده به عنوان محور اصلی و مهم مبادله و تعیینکننده روابط سیاسی-اقتصادی و فرهنگی با جهان تعریف میشود.
حاصل بسیار روشن بود:به جای نقد از پدیدارها،نوعی قهرماننمایی و به جای نقد از خود،نوعی تهاجم به جامعه شروع شد و بدین ترتیب بخشی از آن اپوزیسیونهای تربیت شده در فضای بسته قبلی توانستند به میدانهای حساس حکومتی گام گذارده و همان تصورات را این بار از طریق نیروی حکومت به نمایش بگذارند،در این دوره است که با ویژگیهای زیر روبرو میشویم: -بروز نوعی رادیکالیسم کور ایدئولوژیک که توانایی انتخاب آزاد را نداشت و به همین دلیل جامعه نمیتوانست از نعمت آزادی سیاسی برآمده از انقلاب برای ایجاد نهادهای اقتصاد توسعه خود بهره جوید."