ملخص الجهاز:
"این داوریها را در سه گروه کلی میتوان تقسیمبندی کرد؛به این شرح: -داوریهای سیاسی(که لامحاله جانبدارانه است-له یا علیه دولت خاتمی) -داوری افواهی و عمومی(که ناشی از آرزوها و تمایلات تودههای مردم است) -داوریهای علمی و بیطرفانه(که از سوی نخبگان،فرهیختگان و سیاستشناسان انجام میشود) 1-در داوریهای سیاسی،مخالفان چه به صراحت و چه در لفافه،آقای خاتمی و دولت او را متهم به ناتوانی(مخصوصا در عرصه اقتصاد و فرهنگ)میکنند و بحران بیکاری،کاهش قدرت خرید مردم،عدم امنیت اقتصادی،تعطیل کارخانهها و رکود اقتصادی را معلول بیتوجهی و عدم کفایت دولت میدانند.
البته آنان در زمینه مسائل اقتصادی کمتر به مدافعه از موفقیتهای فرضی میپردازند و برای توجیه شرایط اقتصادی فعلی چنین استدلال میکنند که بحرانهای سیاسی پیاپی که از سوی مخالفان ساختهوپرداخته میشد،مانع توجه دولت آقای خاتمی به مسائل اقتصادی شده است.
کارشناسان سیاسی نیز به نوبه خود سکوت، مدارا و معاشرت آقای خاتمی را در مواقعی که اجرای قوانین کشور و جلوگیری از نقض قوانین،بهویژه اصول قانون اساسی نیاز به قاطعیت داشت،از دلایل ناکامیهای دولت ایشان در اصلاحات سیاسی و فرهنگی ارزیابی میکنند(نمونهای از این نوع ارزیابی در مقالهای به قلم آقای دکتر انور خامهای در همین شماره مجله چاپ شده است).
اگر از همان ابتدا به این نکته توجه میشد که سید محمد خاتمی یک روحانی معتقد به مبانی اسلام و پیرو خط مشی ترسیم شده از سوی امام خمینی (ره)برای جمهوری اسلامی ایران است و با موانع و تنگناهای ویژه موقعیت خود مواجه است،از او اسطوره نمیساختیم تا حالا به داوریهای شتابزده-و در مواردی توأم با غرضورزی،به نقد کارنامه چهارسالهاش بنشینیم."