ملخص الجهاز:
"رها و آزاد نقاشی کرد و به مخاطب یا فروش آثارش هرگز فکر نکرد.
سه بار با من قرار نمایشگاه گذاشت و هر سه بار قرار را بیقرار کرد!و به این بهانه: «که حالا چه بشود؟»بعد از چند سال قانعش کردم که این کار لازم است.
کارها را انتخاب کردم و با این قرار که کاری به نمایشگاه نداشته باشد.
غشغش خندید و قبول کرد.
بعد میترا فراهانی از زندگی و نقاشی کردن او فیلم ساخت؛ فیلمی بسیار جذاب.
بهجت صدر،خوب نقاشی میکرد،با هوشیاری بسیار دربارهء نقاشی اظهارنظر میکرد،بسیار بافرهنگ بود، کتاب خوب خوانده بود و دنیا را خوب گشته بود و تمام اینها بر نقاشیهای او تأثیر بهسزایی گذاشته بودند.
میدیدی که کاردک را چه محکم بر بوم یا آلومینیوم کشیده است.
تا وارد شدم،فورا گفت،بیا،بیا این کار را ببین.
یک کار سیاه و سفید فوق العاده زیبا.
بهجت صدر،با وجود بیماریهای جوروواجوری که داشت و سرطانی که امانش را بریده بود،خوب زندگی کرد و همانطور که خواسته بود،خوب از دنیا رفت."