ملخص الجهاز:
"او نیز میفرماید این بیان فردوسی مورد گفتگوی صاحبنظران است و از جمله میپرسند چرا شخصی باین بزرگواری سخنانی اینگونه درباره شاعری که بر وی فضل تقدم دارد در کتاب خویش بیاورد،چون فردوسی در این باره فرموده بود: دقیقی رسانید اینجا سخن زمانه برآورد عمرش ببن بگیتی نمانده است از او یادگار مگر این سخنهای ناپایدار چو این نامه افتاد در دست من بماهی گراینده شد شست من نگه کردم این نظم سست آمدم بسی بیت ناتندرست آمدم من این را نوشتم که تا شهریار بداند سخن گفتن نابکار دو گوهر بداین با دو گوهرفروش کنون شاه دارد بگفتار گوش سخن چون بدینگونه بایدت گفت مگوی و مکن رنج با طبع جفت چو طبعی نداری چو آب روان مبر دست زی نامه خسروان و اما بنظر این بنده ارادتمند فردوسی از آنجهت بطعن و کنابه در پایان موضوع سخن گفته که میخواسته راز کار خویش را بر محمود و مردم زمان وی پوشیده دارد تا آنها ندانند که چرا ابیاتی در ستایش زردشت از زبان دقیقی در شاهنامه خویش آورده است و بطور غیر مستقیم از پیمبر نامور ایران ستایش کرده است و بخصوص برای آنکه خطر را بکلی رفع کند برفور بستایش محمود میپردازد و از بزرگی و داد و دهش و بزرگی او سخن میگوید: یکی نامه دیدم پر از داستان سخنهای آن برمنش راستان تل ابنجا که: جهاندار محمود با فر و جود که او را کند ماه و کیوان سجود بنابراین یکی از جهات تأثیر فوق العاده کلام سخن گستر بزرگ،راستی و درستی و کوشش او در رعایت امانت و انصاف و دنبال کردن حقیقت و واقع عمل است که در سخنوری و بخصوص در داستانسرائی مقامی بس ارجمند و رفیع دارد که ساخته و پرداخته هنرمند تا آنجا که ممکنست با واقعیات مطابقت و همرنگی و همسانی داشته باشد و این امر خود موجب میشود که آدمی تحت تأثیر کار وی قرار گیرد."