خلاصة:
عموما خلق نظریات و تئوریها در علوم سیاسی و اجتماعی برگرفته از حوادث و
اتفاقاتی است که در گذشته رخ داده است و این امر در مورد نظریه پردازان انقلاب نیز
صدق میکند به طوری که اغلب آنها با مطالعه انقلابهای بزرگ دنیا همچون انقلاب
فرانسه، روسیه و چین نظریات خود را تنظیم نموده و به قانونمندی کلی رسیدهاند.یکی
از مباحث این اندیشمندان موضوع تبدیل انقلاب بعد از پیروزی به نظام سیاسی جدید
میباشد، بدین معنا که یک حرکت انقلابی بعد از پیروزی بر رژیمهای مطرود نظام
جایگزین را خلق نموده و به حرکتهای انقلابی خاتمه میدهد و یا به عبارت دیگر
انقلاب تبدیل به نظام میشود.در این مقاله سعی شده است با بررسی نظریات مهم انقلاب
و در عین حال مطاعه تطبیقی میان انقلاب اسلامی و انقلابهای بزرگ دیگر دنیا به
اثبات برساند که بر خلاف سایر انقلابها و آن هم به دلیل ماهیت و محتوای متفاوت این
انقلاب با دیگر انقلابها، انقلاب اسلامی تبدیل به نظام سیاسی نگردید بلکه در عین
خلق نظام سیاسی حاکم در ایران همچنان شرایط و ویژگیهای یک انقلاب
را برای خود حفظ نموده و با تکیه بر ارکان سهگانه انقلاب(رهبری،
مردم، مکتب)همچنان به صورتی پویا و با تکیه بر اهداف جهانشمول خود را مسیر
تعیینشده طی طریق کرده و بر خلاف نظامهای سیاسی جایگزین سایر انقلابها حالتی
محافظهکارانه و ایستا پیدا نکرده است.
ملخص الجهاز:
"(9)اضافه بر این در حالی که دولتین فرانسه و روسیه ضمن آنکه از نظر حمایت بین المللی در شرایط نامناسب به سر برده و اغلب با مخالفت دول اروپایی مواجه و بعضا با آنها مخاصمه داشتند، دولت ایران و رژیم شاه علی رغم وجود شرایط دو قطبی با توجه به پایان جنگ سرد و آغاز دوره آرامش (1) و همزیستی مسالمتآمیز (2) نه تنها خود از حمایت کامل دو ابرقدرت و دیگر قدرتهای بزرگ و منطقهای، تا آخرین روزهای حکومتش برخوردار بود بلکه بسیاری از قدرتهای جهانی با انگیزه حفظ منافع خویش که از رهگذر تداوم رژیم شاه تأمین میشد به نوعی به مقابله با انقلاب اسلامی نیز دست میزند و متقابلا انقلابیون ایران از هیچگونه حمایت (1)-detente.
(15)در بعد رهبری انقلابها میتوان گفت در حالی که در فرانسه و روسیه قبل از سقوط رژیمهای پادشاهی مخالفین از هیچگونه رهبری شاخص و مورد قبول گروههای اجتماعی برخوردار نبودند و در دوران ده ساله بعد از انقلاب هم رهبری متعدد و در تضاد و در حال زد و خورد با یکدیگر بوده و نتوانستند ثبات و نظم لازم را بر جامعه متشتت و پر هرج و مرج آنروزها حاکم کنند که این امر نهایتا منجر به برقراری دیکتاتوری خشن و بیرحمانه ناپلئونی و استالینی گردید، انقلابیون ایران در طول ربع قرن(از آغاز نهضت اسلامی در سال 1342 تا رحلت امام خمینی)از برکت رهبری بلا معارض، قدرتمندانه، و مدبرانه با برخورداری که از مشروعیت مذهبی، سیاسی و اجتماعی بهرهمند بودند که این خود از رموز اصلی تداوم و ثبات انقلاب میباشد زیرا که این نوع رهبری با الهام از مکتب اسلام که مکتب انقلاب هم بوده است، در قالب اصل ولایت فقیه نهادینه شده و تداومبخش حضور رهبری انقلاب فراتر از اداره نظام سیاسی حاکم گردیده است."