ملخص الجهاز:
تصمیمات دادگاهها تصمیم دیوان کشور بر شکستن (تصمیم دیوان کشور بر استوار کردن) در موردی که رأی باعسار داده شده بدون آنکه دلیل ثبوت اعسار ذکر شده باشد مادهء 3 قانون اعسار کسی در دادگاه شهرستان بخواستهء اعسار از وجه برک لازم الاجراء بر دیگری اقامهء دعوی کرده-خوانده ایراد بصلاحیت دادگاه کرده و اظهار داشته که محل اقامت خواهان جای دیگر است بعلاوه بملاحظهء اینکه قبلا در دادگاه شهرستان دیگر دادخواست اعسار داده و ببطلان دعوی محکوم شده قابل رسیدگی نیست-دادگاه ایراد صلاحیت را(به لحاظ اینکه متکی بدلیل نیست و ثابت نشده که محل اقامت او جای دیگر است)و از ده و در ماهیت امر بواسطهء این که نسبت بهمین دین و اجرائیهء در جای دیگر دعوی اعسار کرده و محکوم ببطلان شده و بنا باظهار خود او پژوهش نخواسته دعوی جدید را قابل رسیدگی ندانسته-محکوم علیه پژوهش خواسته دادگاه استان دادنامه را قرار و از؟؟؟دادخواست تلقی کرده و از نظر اینکه ملائت سابق ملازمه با ملائت فعلی ندارد قرار را گسیخته و پرونده بهمان دادگاه برای صدور دادنامه فرستاده میشود-دادگاه شهرستان با تذکر باینکه رأی سابق دادنامه ماهوی بوده(نه قرار)ولی بواسطه گسیخته شدن و اعاده پرونده ثانیا مبادرت به رای کرده و اعسار را ثابت ندیده-بر اثر پژوهش خواهی محکوم علیه دادگاه استان چنین رأی داده است(نظر بشهادت جمعی که در محضر دادگاه شهرستان ظهار اطلاع بر ناتوانی پژوهش خواه کرده و حکم دادگاه بخش بر ناتوانی مدعی که ظاهرا قطعیت حاصل کرده و امارات قویه که در مقام قائم است بر ناتوانی و عجز مشار الیه از پرداخت دین از قبیل زندانی بودن در مدت مدیدی و عدم قدرت دائن پژوهش خوانده و معرفی مال برای او در اجرای ثبت و غیره عسر و ناتوانی مشار الیه از تأدیه قرض پژوهش خوانده محرز و حکم دادگاه شهرستان غیر موجه بنظر میرسد و بالنتیجه حکم پژوهش خواسته شده در نظر این دادگاه مفسوخ و دعوی مدعی در قبال پژوهش خوانده ثابت و مشار الیه معسر شناخته میشود اما دعوای استینافی مشار الیه در برابر دادستان استان مرکز که در محضر دادگاه استرداد کرده و اظهار نموده تقاضائی در این خصوص ندار.